ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی مدلهای رگرسیون غیرخطی در کمّیسازی جوانهزنی کدو تخمکاغذی (Cucurbita pepo L. subsp. Pepo. Convar.Pepo var. styriaca Greb)،
براگو (Borago officinalis L.) و سیاهدانه (Nigella sativa L.) به دما
انتخاب مدل مناسب برای کمّیسازی واکنش سرعت جوانهزنی نسبت به دما در تعیین دقیق دماهای کاردینال بسیار پراهمیت است. پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی مدلهای رگرسیونی غیرخطی برای توصیف سرعت جوانهزنی کدو تخمکاغذی، براگو و سیاهدانه نسبت به دما صورت گرفت. برای توصیف جوانهزنی در مقابل دما از مدلهای دندانمانند، دوتکهای، بتا، منحنی، درجه دوم و درجه سوم و برای انتخاب مدل برتر از معیارهای جذر میانگین مربعات خطا، ضریب تبیین، ضریب همبستگی و ضرایب رگرسیون ساده خطی بین ساعت تا جوانهزنی مشاهده شده و ساعت تا جوانهزنی پیشبینی شده استفاده شد. بر این اساس، در کدو تخمکاغذی و سیاهدانه مدلهای بتا و دندانمانند نسبت به مدلهای دیگر واکنش سرعت جوانهزنی نسبت به دما را بهتر توصیف کردند. در براگو مدلهای دندانمانند، بتا و منحنی توصیف مناسبی از سرعت جوانهزنی این گیاه داشتند. با توجه به این نتایج میتوان برای کمّیسازی واکنش سرعت جوانهزنی این گیاهان از مدلهای پیشنهادی استفاده کرد و از این مدلها و پارامترهای آن (دمای پایه، دمای مطلوب و دمای سقف) در تهیه مدلهای پیشبینی زمان جوانهزنی و سبزشدن استفاده کرد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_364_7412c66f556dbb1973a75bb0aa12d22a.pdf
2012-07-18
1
20
گیاهان دارویی
مدلهای رگرسیونی غیرخطی
دما
جوانه زنی
ORIGINAL_ARTICLE
اثر کاربرد اتفن روی برداشت و صفات کیفی میوه آلبالو (رقم اردی جوبیلیوم)
برداشت میوههای آلبالو کاری مشکل و پرهزینه میباشد که توسط ماشین و یا بهصورت دستی (2- کلرو اتیل فسفونیک اسید) در غلظت­های مختلف استفاده شد و اثر آن برروی کیفیت میوه نیز بررسی شد. در این پژوهش، اثر کاربرد اتفن ایرانی با چگالی 18/1 گرم بر سانتیمترمکعب و اتفن انگلیسی با چگالی 45/1 گرم بر سانتیمترمربع در غلظتهای مختلف (0، 150، 225 و 300 قسمت در میلیون) بهصورت آزمایش فاکتوریل 4×2 در قالب طرح کاملاً تصادفی با فاکتورهای نوع و غلظت اتفن در سه تکرار برروی نیروی کشش میوه از دم میوه، درصد ریزش میوهها و برخی صفات کمّی و کیفی دیگر میوه بررسی شد. نوع اتفن بر برخی صفات از جمله وزن میوه­ها، نیروی کشش میوه از دم میوه، درصد ریزش میوه و مواد جامد محلول (بریکس) تأثیر معنیداری داشت و در بیشتر موارد باعث افزایش این صفات شد، در حالیکه برروی وزن متوسط 1000 هسته، نسبت گوشت به هسته، قطر میوه، سفتی بافت میوه، pH، اسیدیته قابل تیتر، نسبت قند به اسید و خصوصیات رنگی میوه هیچگونه تأثیر معنیداری نداشت. با افزایش غلظت اتفن نیروی کشش میوه از دم میوه، سفتی بافت میوه و اسیدیته قابل تیتر کاهش و بریکس میوه، وزن میوه و درصد ریزش میوه افزایش یافت.
https://jopp.gau.ac.ir/article_365_4e262a92b14be697caf6d9a62c33b96e.pdf
2012-07-18
21
34
اتفن (2- کلرو اتیل فسفونیک اسید)
برداشت
آلبالوی رقم اردی جوبیلیوم
نوع و غلظت اتفن
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تنوع ژنتیکی برخی تودههای گردوی بومی استان گلستان
با استفاده از نشانگر مولکولی ریزماهواره
قبل از انجام هر کار اصلاحی شناخت تنوع ژنتیکی و پتانسیل ژنتیکی هر گونه گیاهی امری لازم و ضروری است و وجود تنوع ژنتیکی در کارهای اصلاحی بهعنوان یک برتری تلقی می­شود. برای بررسی تنوع ژنتیکی در 96 ژنوتیپ از 5 توده طبیعی گردوی ایرانی از 11 مکان ژنی ریزماهواره استفاده شد. سیستم مارکر در مجموع توانست 77 آلل را با اندازه­ای بین 275-176 جفت باز شناسایی کنند. کمترین و بیشترین تعداد آلل مشاهده شده بهترتیب مربوط به مکان ژنی 027WGA (2 آلل) و مکان ژنی 202WGA (11 آلل) بود. میانگین تعداد آللها برای 11 مکان ژنی، 7 آلل بود. میانگین تعداد آللها برای 11 مکان ژنی، 7 آلل، و تعداد آلل­های مؤثر در مکان­های ژنی از 57/1 تا 32/5 متفاوت بود و میانگین تعداد آلل­های مؤثر به ازای هر مکان ژنی 77/3 آلل گردید. بهطورکلی روند افزایش یابنده تعداد آلل مربوط به شاخص اطلاعاتی شانون بود. این مورد برای جوامع گالیکش و کلاله مشاهده گردید. این جوامع بیشترین مقدار تنوع را در درون خود دارا بودند بر خلاف دو جامعه ذکر شده توده کردکوی با کمترین تعداد آلل، کمترین شاخص اطلاعاتی شانون و کمترین تنوع را در بین تودههای انتخابی داشت. بیشترین فاصله ژنتیکی بین تودههای کردکوی و افراتخته (30/0) بود. کمترین فاصله ژنتیکی بین تودههای گالیکش و چشمهجوزی (12/0) بود. دستهبندی تودهها با استفاده از دادههای مولکولی با دستهبندی آنها براساس موقعیت جغرافیایی انطباق پیدا نکرد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_366_e188e90ba69a4af06973479dee4ff0b4.pdf
2012-07-18
39
58
گردو
Juglans regia L
تنوع ژنتیکی
نشانگر ریزماهواره
ORIGINAL_ARTICLE
تعیین عصارهگیر مناسب پتاسیم در یک خاک لسی با رس غالب ایلایت و تأثیر ازتوباکتر و ورمیکمپوست بر غلظت و میزان پتاسیم قابل جذب و عملکرد گندم دیم
اثر ازتوباکتر کروکوکوم (سویه Ago11) و کود آلی ورمیکمپوست و اثر توام آنها بر عملکرد و رشد گندم رقم زاگرس بهصورت دیم در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی در مزرعه بررسی شد. میزان عملکرد ماده خشک گیاه و اجزای عملکرد در مرحله برداشت، میزان تنفس میکروبی و شمارش باکتری ازتوباکتر در خاک و درصد رطوبت خاک به روش وزنی در 5 مرحله رشد گیاه گندم مورد بررسی قرار گرفت. در خاک ازت نیتراته و آمونیومی، پتاسیم، فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس، منگنز، کادمیم در دو مرحله رشد گیاه گندم یعنی مراحل قبل خوشهدهی و برداشت گندم اندازهگیری شدند. ازت کل، پتاسیم، فسفر، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس و منگنز، برای بافت گیاه در دو مرحله و در نمونه ورمیکمپوست مصرفی اندازهگیری شدند. حداکثر عملکرد خشک در مرحله قبل خوشهدهی و نیز دانه و کاه و کلش در مرحله برداشت گندم از طریق افزایش تعداد خوشه در واحد سطح با تیمارهای حاوی ازتوباکتر حاصل شد. ازتوباکتر با افزایش تراکم ریشه در ریزوسفر موجب افزایش قابلیت استفاده از پتاسیم و افزایش عملکرد گردید. ورمیکمپوست نیز موجب افزایش عملکرد دانه نسبت به تیمار شاهد گردید. علاوهبر همبستگی بسیار پایین با جذب پتاسیم توسط گیاه در این خاک با رس غالب ایلایت، مقادیر بالایی از پتاسیم با استات آمونیوم عصارهگیری و پتاسیم قابل استفاده خاک بسیار بالا برآورد میشود که اغواکننده است. همبستگی بسیار بالایی بین جذب پتاسیم و عملکرد گندم و پتاسیم عصارهگیری شده با تترافنیلبران سدیم بهدست آمد که بیانگر تناسب این عصارهگیر در این خاک است. هیچیک از تیمارها از جمله تیمارهای اختلاط ورمیکمپوست با خاک تأثیری بر افزایش رطوبت خاک نداشتند.
https://jopp.gau.ac.ir/article_367_553c9c77cdbe69975d4bf96dca97cbdc.pdf
2012-07-18
59
76
ازتوباکتر
ورمیکمپوست
پتاسیم قابل جذب گیاه
عصارهگیرهای پتاسیم
گندم
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی بر خصوصیات فیزیکی خاک
و عملکرد و اجزای عملکرد گندم دیم
بهمنظور تعیین تأثیر روشهای مختلف خاکورزی بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام گندم دیم، آزمایشی در شهرستان سنندج طی دو سال زراعی 85-1384 و 86-1385 انجام گردید. آزمایش در قالب کرتهای یکبار خرد شده با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور در چهار تکرار انجام گردید. سه روش مختلف خاکورزی شامل شخم با گاوآهن برگرداندار، قلمی و سیستم بدون خاکورزی بهعنوان سطوح عامل اصلی و دو رقم سرداری و آذر 2 بهعنوان سطوح عامل فرعی در نظر گرفته شد. تأثیر روشهای مختلف خاکورزی بر خصوصیات فیزیکی خاک نیز در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که روشهای مختلف خاکورزی تأثیر معنیداری بر وزن مخصوص ظاهری، تخلخل و شاخص مخروطی خاک داشتند. وزن مخصوص ظاهری در شخم با گاوآهن قلمی و شاخص مخروطی در سیستم بدون خاکورزی در مقایسه با سایر روشهای خاکورزی دارای بیشترین مقدار بودند. فاکتورهای خاکورزی و رقم، تأثیر معنیداری روی عملکرد دانه و اجزای عملکرد و رشد ریشه داشت. عملکرد رقم سرداری (1624 کیلوگرم دانه در هکتار) بهطور معنیداری بیشتر از رقم آذر 2 بود (01/0>P). عملکرد دانه در کشت با گاوآهن قلمی بهدلیل افزایش رطوبت خاک و بهبود خواص فیزیکی خاک در مقایسه با سایر روشهای خاکورزی دارای بیشترین مقدار بود. استفاده از گاوآهن قلمی منجر به تولید بیشترین وزن هزاردانه و تعداد دانه در سنبله گردید. روش خاکورزی و رقم تأثیر معنیداری بر وزن زیستتوده و ارتفاع داشتند.
https://jopp.gau.ac.ir/article_368_ab7edcdaf404bff014c1395b523a4900.pdf
2012-07-18
77
92
گندم دیم
خاکورزی
خصوصیات خاک
عملکرد دانه
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر NAA و برخی تیمارها روی کنترل پاجوش و میزان رشد در نهالهای پیوندی مرکبات
پاجوش­ها مصرف­کننده قوی آب و عناصر غذایی هستند و به همین علت با اندام­های در حال رشد نظیر پیوندک نهال­های پیوندی، رقابت شدیدی دارند. این مسأله یک مشکل اساسی در نهالستان­های مرکبات شمال کشور محسوب می­شود، بهطوریکه هزینه و وقت زیادی صرف کنترل پاجوش­های ناخواسته نهال­ها می­شود. این پژوهش که در قالب طرح فاکتوریل انجام شد، 10 روش مختلف کنترل پاجوش را در 3 پایه مرکبات (ترویرسیترنج، نارنج، سیتروملو) و با 5 تکرار مورد مقایسه قرار داده است. مقایسه میانگینهای صفات مورد بررسی نشان می­دهد که غلظت 2500 قسمت در میلیون NAA 20 روز بعد از پیوند و همچنین روش فویل آلومینیومی، پاجوش­ها را از نظر تعداد، طول و تعداد کل برگ، بهطور معنی­داری بهتر از دیگر روش­ها کنترل کرده است. وزن تر پاجوش در نهالهایی که حذف پاجوش در آنها انجام نشد، حداکثر بود. در این رابطه تیمارهای NAA، فویل آلومینیومی و حذف دستی دو ماهه، اختلاف معنیداری با هم نداشته و همگی وزن پاجوش را کاهش دادند. بررسی صفات مربوط به رشد رویشی پیوندک نیز نشان میدهد طول، تعداد برگ، سطح برگ کل و وزن تر پیوندک در تمامی روش­های کنترل پاجوش نسبت به نهال­های حذف درازمدت، بهطور معنی­داری کمتر بوده­اند. ظهور پیوندک نیز در تیمارهای با غلظت بالای NAA (2000 و 2500 قسمت در میلیون بیست روز بعد از پیوند) بهطور معنیداری به تأخیر افتاد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_369_8441acf54ef9f00fe951d9635ef15865.pdf
2012-07-18
93
108
کنترل پاجوش
نهال مرکبات
NAA
حذف دستی
فویل آلومینیومی
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر بیماری پوسیدگی اسکلروتینیایی ساقه بر عملکرد کلزا در استان گلستان
پوسیدگی اسکلروتینیایی ساقه ناشی از قارچ Sclerotinia sclerotiorum، مهمترین بیماری کلزا (Brassica napus) در ایران است. بهمنظور مطالعه تأثیر این بیماری بر عملکرد، وضعیت آلودگی و عملکرد 80 مزرعه کلزا در 4 شهرستان مختلف استان گلستان (گرگان، علیآباد، کلاله و گنبد) طی دو سال زراعی 85-84 و 86-85 ثبت گردید. شدت بیماری در مزارع بین 6/0 تا 8/66 درصد و خسارت ناشی از آن به عملکرد 3/0 تا 7/34 درصد بود. با بررسی رابطه آماری بین خسارت وارد شده به عملکرد و شدت بیماری در هر مزرعه، مشخص شد که هر یک درصد افزایش شدت بیماری، به 52/0 درصد کاهش عملکرد مزرعه منجر می­گردد. بهعبارت دقیق­تر، هر یک درصد افزایش وقوع بیماری در گنبد، 25/0 درصد و در شهرستان­های گرگان، علیآباد و کلاله 4/0 درصد به عملکرد محصول کلزا خسارت وارد میآورد. آستانه زیان اقتصادی بیماری نیز در مزرعه­ای با عملکرد بالقوه دو تن در هکتار، برای منطقه گنبد و 3 شهرستان دیگر بهترتیب 2/17 و 5/10 درصد آلودگی بوته­های کلزا محاسبه گردید.
https://jopp.gau.ac.ir/article_370_d6a146e8395b0fd29d2c847be7457a44.pdf
2012-07-18
109
124
کلزا
Sclerotinia sclerotiorum
ارزیابی خسارت بیماری
استان گلستان
ORIGINAL_ARTICLE
بهینهسازی اقتصادی عملکرد محصول با تعیین دوره بحرانی کنترل
علف¬های هرز (CPWC) ذرت
برنامه­ریزی مفید و اقتصادی نیازمند بررسی تأثیر علف هرز در طول دوره رشد گیاه می­باشد. در این پژوهش دو گروه تیمار در نظر گرفته شده است گروه اول علف­های هرز از ابتدای رشد تا زمانهای مشخصی با گیاه زراعی رقابت نموده و پس از آن علف­های هرز کنترل شده­ است. گروه دوم علفهای هرز از ابتدای دوره رشد تا زمان مشخصی کنترل و پس از آن تا پایان دوره رشد با گیاه زراعی رقابت نموده­اند. در پایان دوره رشد عملکرد محصول هر یک از تیمارها اندازه­گیری شده­ و با استفاده از توابع لجستیک و گامپرتز تغییرات عملکرد نسبی تیمارها در طول دوره رشد بررسی شده است. این توابع بهصورت پیوسته رابطه بین زمان و عملکرد نسبی را بیان می­کنند. در تابع لجستیک متغیر مستقل، زمان پایان کنترل و در تابع گامپرتز، زمان شروع کنترل می­باشد. با واسنجی و برآورد پارامترهای این دو مدل نقطه بحرانی کنترل علف­های هرز تعیین ­شد. در تمام پژوهشهای گذشته این محدوده را با فرض درصد مشخصی (5 درصد) برای کاهش مجاز عملکرد نسبی محصول بهدست آورده­اند. در این پژوهش براساس کاهش اقتصادی عملکرد محصول محاسبه شده­ است. به همین دلیل این محدوده، دوره اقتصادی کنترل علف­های هرز نامیده شده است. با استفاده از مدل برنامهریزی پویاEPWC که تابعی از نسبت درآمد حاصل از یک درصد محصول به هزینه یک روز کنترل علفهای هرز در واحد سطح می­باشد، محاسبه می­شود. EPWC برای هر سال با تعیین ارزش واحد محصول و هزینه مبارزه با علف­های هرز برای واحد سطح به روز می­شود. نمودار و معادلات ارایه شده نتایج این مطالعه بهراحتی مورد استفاده قرار می­گیرد. نتایج نشان میدهد که براساس مدل­های فوق طول نقطه تقاطع منحنی گامپرتز و لجستیک 27 روز بعد از کاشت ذرت و زمان بحرانی برای کنترل علف­های هرز می­باشد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_371_438f8468f96e3da674ebce88a0d5ff01.pdf
2012-07-18
125
136
دوره بحرانی
بهینه¬سازی
گامپرتز
لجستیک
واسنجی
ORIGINAL_ARTICLE
ردیابی سرولوژیکی و مولکولی ویروس موزاییک رگهای گندم (WSMV)
در مزارع غلات استان گلستان
در سالهای اخیر، علایم بیماریهای ویروسی شامل موزاییک مخطط، بدشکل شدن پهنک برگ و لاغری خوشه در سطح وسیعی از مزارع غلات استان گلستان مشاهده شدهاند. بهمنظور بررسی علل این عوارض، اقدام به ردیابی ویروس موزاییک مخطط گندم (WSMV) در میزبانهای زراعی از جمله گندم و علفهای هرز غالب مزارع شامل سوروف (Echinochloa crus-galli)، قیاق (Sorghum halepense)، دمروباهی (Setaria glauca)، علف خرچنگی (Digitaria sanguinalis) و جوموشی (Bromus spp) و دژگال (Echinochloa colonum)، که دارای علایم یاد شده بودند، گردید. در سال زراعی 87-1386، تعداد 700 نمونه از میزبانهای مشکوک به بیماری تهیه گردید. نمونههای یاد شده با آزمون الایزای غیرمستقیم با استفاده از آنتیسرم پلیکلونال ویروس WSMV و نیز تعدادی از نمونههای آلوده در آزمون PCR با استفاده از آغازگرهای اختصاصی WSMV شامل RCF1، WSM1، WSMF10 و WSMF13 که از ناحیه 5" ژنوم پوشش پروتئینی ویروس یاد شده تهیه شد، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از الایزای غیرمستقیم، برای اولین بار حضور این ویروس را برروی علف خرچنگی و دژگال تأیید کرد. واکنشهای مثبت در آزمون RT-PCR با آغازگرهای اختصاصی WSMV نیز در گندم، علف خرچنگی و دژگال بیانگر وجود ویروس یاد شده بود. براساس نتایج این تحقیق، گرچه در مواردی مزارع گندم و علفهای هرز خودرو در مزارع و باغات اطراف، علایمی از قبیل موزاییک، رگههای نامنظم، به رنگ زرد مایل به قهوهای و کم رشدی از خود نشان میدادند، ولی در اغلب موارد وجود ویروس یاد شده در گندم منفی بود. تحقیق روی ردیابی ویروس در میزبانهای اهلی از جمله گندم در این استان ادامه دارد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_372_cd957335db0dcf6e6301da82d1905a8d.pdf
2012-07-18
137
148
ویروس موزاییک رگهای گندم
الایزا
RT-PCR
Echinochloa colonum
ORIGINAL_ARTICLE
اثر عناصر غذایی و اسید سالیسیلیک بر عملکرد بذر و اجزای عملکرد گشنیز (Coriandrum sativum L.)
در سال 1386، بهمنظور بررسی اثر عناصر غذایی و اسید سالیسیلیک بر میزان عملکرد و اجزای عملکرد گیاه گشنیز، آزمایشی در قالب طرح بلوک­های کاملاً تصادفی با 10 تیمار (اسید سالیسیلیک، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، منیزیم، روی، آهن، بر، مولیبدن و شاهد) و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گرگان انجام گردید. نتایج نشان داد که در بین تمامی صفات مورد بررسی تنها وزن هزاردانه پاسخ معنی­داری به تیمارهای اعمال شده نداشت. همچنین اثر تیمارهای فسفر، روی، پتاسیم، نیتروژن و مولیبدن بر عملکرد بذر و اثر تیمارهای نیتروژن، روی، پتاسیم و فسفر بر وزن خشک شاخ و برگ نسبت به شاهد معنی­دار بود. ارتفاع و تعداد شاخه­های فرعی به­طورمعنی­داری در اثر تیمارهای نیتروژن، روی، پتاسیم، فسفر و مولیبدن افزایش یافتند. تمامی تیمارها بهجز اسید سالیسیلیک، تعداد چتر در بوته را بهطور معنی­داری افزایش دادند و تعداد چتر در بوته بیشترین همبستگی را با عملکرد بذر داشت.
https://jopp.gau.ac.ir/article_373_c380ed5835243ef8958d9fcf864f3e4b.pdf
2012-07-18
149
156
گشنیز
عناصر غذایی
اسید سالیسیلیک
عملکرد
اجزای عملکرد
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی بیماری پوسیدگی طوقه و ریشه در زوال درختان سیب
در استان کهگیلویه و بویراحمد
طی چند سال اخیر، خشکیدگیهای وسیعی در باغهای سیب استان کهگیلویه و بویراحمد مشاهده گردید. علایم این بیماری بهصورت پژمردگی، ضعف عمومی، کم شدن شاخ و برگها و در برخی خشکیدگی ناگهانی مشاهده شد. بهمنظور جداشازی عامل بیماری، از اوایل بهار تا اواخر تابستان 1387 ضمن شناسایی درختان آلوده از ناحیه بین بافتهای سالم و آلوده نمونهبرداری شد. نمونهها بعد از شستشو با آب لوله و خشک کردن با حوله کاغذی به قطعات کوچکتر خرد شدند و روی محیط کشت CMA حاوی آنتیبیوتیک دلواسید، آمپیسیلین، ریفامپیسین، و PCNB انتقال داده شدند. از بافت آلوده قارچ فیتوفتورا جدا گردید که براساس ویژگیهای مورفولوژیک و نیاز دمایی پرگنههای جدا شده Phytophthora citricola تشخیص داده شد. جدایهها دارای اسپورانجیوم پایدار یک، دو و گاهی سه پاپیلایی بودند. متوسط ابعاد آنها 65/31×8/48 میکرومتر بود. دمای بهینه رشد 25 درجه سانتیگراد بود. بیماریزایی جدایههای این قارچ روی شاخههای بریده شده سیب و نهالهای 5 ماهه سیب اثبات گردید.
https://jopp.gau.ac.ir/article_374_1b13da1c98fc87be55a49a8c313d962c.pdf
2012-07-18
157
162
Phytophthora citricola
سیب
کهگیلویه و بویراحمد
پوسیدگی طوقه و ریشه
ORIGINAL_ARTICLE
جداسازی نژاد 2 نماتود Meloidogyne incognita Author از زیتون در منطقه گرگان
نماتودهای گره ریشه یکی از عوامل محدودکننده تولید نهال و احداث باغهای جدید زیتون در کشور هستند. نظر به یافتن ارقام مقاوم به نماتودهای مولد گره ریشه، شناسایی دقیق و تعیین نژاد آنها اهمیت بالایی دارد. بهمنظور بررسی نماتودهای مولد گره، نمونههایی از خاک و ریشه درختان زیتون از باغات و مراکز تولید نهال در منطقه گرگان جمعآوری شدند. در این مطالعه، پس از بررسی ویژگیهای مرفولوژیکی و مرفومتریکی مادههای بالغ و لاروهای سن دوم، گونه Meloidogyne incognita Author تشخیص داده شد. طول استایلت، طول بدن نماتود ماده، طول دم و طول ناحیه شفاف انتهای دم لاروهای سن دوم جمعیت بررسی شده، با شرح اصلی گونه تفاوتهایی را نشان دادند. بهطوریکه در شرح اصلی گونه، طول بدن مادهها 500 تا 723 (609) میکرومتر است، در حالیکه در گونه مورد بحث، طول بدن 512 تا 751 (622) میکرومتر بود. در شرح اصلی گونه، طول دم لاروهای سن دو (2/52-45) 7/48 میکرومتر و طول ناحیه شفاف انتهای دم بهترتیب (4/55-9/43) 1/52 و (2/14-6/10) 9/12 میکرومتر بودند. در تست میزبانهای افتراقی، این گونه توانست روی توتون، گوجهفرنگی، فلفل و هندوانه بهخوبی تکثیر یافته و ایجاد غده نماید، در حالیکه پاسخ گیاهان پنبه و بادامزمینی به این گونه منفی بود. براساس ویژگیهای مرفولوژیکی و مرفومتریکی مادههای بالغ، برش انتهای بدن آنها، لاروهای سن دوم و عکسالعمل میزبانهای افتراقی، نژاد شماره 2 incognita M. تشخیص داده شد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_375_1f378d680161d21580dfd5145411554b.pdf
2012-07-18
163
171
زیتون
نماتود
مولد گره ریشه
نژاد 2
گرگان