ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تأثیر عناصر و مواد غذایی تشکیلدهنده محیطهای کشت بر جنینزایی رویشی دمبرگ هویج (Daucus carota L.)
جنینزایی رویشی، روش جدیدی برای ازدیاد انبوه گیاهان در شرایط درون شیشهای میباشد. این تکنیک تحتتأثیر عوامل مختلفی از جمله ترکیب مواد و عناصر غذایی موجود در محیطهای کشت قرار دارد. به این منظور برای بررسی نقش و میزان تأثیر این بخش مهم تشکیلدهنده محیط کشت بر میزان جنینزایی رویشی گیاه هویج، آزمایشی در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با 12 تیمار در 4 تکرار انجام شد. برای انجام آزمایش قطعات 1 سانتیمتری از دمبرگ هویج در سه محیط کشت MS، B5 و NL در فاز القایی کشت و بعد از 3 هفته اندامهای القا شده به فاز ظهور جنین منتقل شدند. 6 هفته بعد از مرحله ظهور جنین، شمارش جنینها در مراحل مختلف جنینزایی انجام شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنیداری بین سه محیط کشت یادشده از لحاظ تشکیل جنینهای رویشی گیاه هویج وجود دارد (01/0P<). در محیطهای کشت B5 و MS بهترتیب بیشترین و کمترین تعداد جنین کروی، قلبی، اژدری و گیاهچه تشکیل شد. نتایج بهدست آمده از تجزیه و تحلیل رگرسیون گامبهگام بیانگر آن بود که عنصر کلسیم بیشترین میزان تأثیر را در القا و مراحل تکامل جنینزایی داشته و بعد از آن بهترتیب فسفر و پتاسیم اثر خود را نشان دادهاند. نتایج همبستگی نشان داد که پتاسیم همبستگی مثبت و آمونیوم، فسفر و کلسیم همبستگی منفی معنیدار با تعداد جنین دارند. همچنین در این پژوهش مشخص شد که از دلایل پایین بودن تعداد جنین در محیط کشت MS، استفاده نکردن ازکازئین هیدرولیزات در این محیط کشت میباشد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_237_7b01888340733490752d18cd0690fd2c.pdf
2012-07-17
1
22
هویج
کشت بافت
محیط کشت
جنینزایی رویشی
عناصر غذایی
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی تحمل دوازده ژنوتیپ اصلاحشده جو در برابر تنش خشکی در شرایط خشک و گرم
تنش خشکی ناشی از کمآبی و گرمای آخر دوره رشد، از مشکلات مهم در کشاورزی بهشمار رفته و یکی از مهمترین عوامل کاهش عملکرد گیاهان زراعی میباشد. بهمنظور بررسی میزان تحمل جو به تنش خشکی، 12 ژنوتیپ اصلاحشده جو در منطقه نیمهگرمسیر گچساران در دو شرایط آبی و دیم در دو سال زراعی 1386-1384 در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در شرایط دیم، تمامی ژنوتیپهای مورد مطالعه از نظر تمامی خصوصیات اندازهگیری شده دچار کاهش نسبی گردیدند. بیشترین کاهش عملکرد مربوط به ژنوتیپهای شماره 5 و 8 (بهترتیب با 60/2 و 68/1 تن در هکتار کاهش عملکرد) بود، در حالیکه ژنوتیپ شماره 10 کمترین تأثیر (77/0 تن در هکتار کاهش عملکرد) را از شرایط دیم پذیرفت. تجزیه همبستگی نشان داد که عملکرد در شرایط آبی با عملکرد در شرایط دیم، 622/0 همبستگی دارد که بیانگر مفید بودن انجام گزینش برای عملکرد در شرایط مساعد (YP) و تأثیر مثبت آن بر عملکرد در شرایط تنش (YS) میباشد. مقایسه شاخصهای مختلف ارزیابی واکنش ژنوتیپها به تنش خشکی نشان داد که میان نتایج بهدست آمده از گروه شاخصهای ارزیابی حساسیت به خشکی با گروه شاخصهای ارزیابی تحمل به خشکی تطابقی وجود ندارد؛ بهطوریکه از نظر شاخصهای سهگانه ارزیابی حساسیت به خشکی، شامل تحمل، افت محصولدهی و شاخص حساسیت به تنش، ژنوتیپهای شماره 10، 9 و 4 دارای کمترین حساسیت در برابر خشکی بودند، اما از نظر شاخصهای چهارگانه ارزیابی تحمل خشکی، شامل میانگین محصولدهی، تحمل به تنش، میانگین هندسی محصولدهی و میانگین هارمونیک، ژنوتیپهای شماره 5، 6 و 11 بهعنوان ژنوتیپهای متحمل به خشکی شناخته شدند. برای انتخاب و معرفی بهترین معیار(های) تحمل به خشکی، همبستگی هر یک از شاخصهای فوق با عملکرد تحت شرایط مساعد و تنش محاسبه گردید. نتایج این تجزیه نشان داد که هیچیک از شاخصهای سهگانه حساسیت به خشکی (شامل TOL، LOS و SSI)، در شرایط دیم با عملکرد دانه همبستگی معنیداری نداشتند، این در حالی است که شاخصهای ارزیابی تحمل به خشکی (شامل MP، STI، GMP و HAR) در هر دو شرایط آبی و دیم با عملکرد همبستگی بسیار معنیداری داشتند. بنابراین، استفاده از این چهار شاخص برای ارزیابی تحمل خشکی در برنامههای اصلاحی میتواند مفیدتر باشد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_238_430625d8cfdb5969f811cbd82a964eb3.pdf
2012-07-17
23
44
جو
شرایط دیم
تنش خشکی
ژنوتیپهای پیشرفته
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر بستر کشت و تغذیه بر صفات رویشی و زایشی گیاه پپینو (Solanum muricatum, Atio, Pepino)
پپینو Solanum muricatum بهعنوان یک سبزی میوهای جدید در ایران با نام علمی گیاهی علفی، بوتهای و چندساله از تیره سیبزمینی است. بهمنظور بررسی اثرات بستر کشت و تغذیه بر صفات رویشی و زایشی گیاه پپینو شامل تعداد انشعابات، سطح برگ، تعداد گل و تعداد میوه در بوته، آزمایشی فاکتوریل (53) بر پایه طرح کاملاً تصادفی با 6 تکرار به شکل گلدانی در فضای آزاد در مشهد انجام شد. سطوح بستر کشت شامل 5 سطح و تغذیه تکمیلی شامل 3 سطح بود. نتایج این آزمایش نشان داد به جز اثر بستر کشت بر سطح برگ، هر دو تیمار تغذیه و بستر کشت بر صفات رویشی و زایشی پپینو دارای اثر معنیدار بودند. اثرات سطوح تغذیه نشان داد که تغذیه هر سه هفته یکبار در مقایسه با شاهد (بدون تغذیه) در کلیه صفات و در مقایسه با تغذیه هر یک هفته یکبار در صفات تعداد انشعابات و تعداد میوه در سطح احتمال 1 درصد اختلاف معنیدار دارد. تغذیه هر یک هفته نیز در کلیه صفات مورد بررسی به جز صفت تعداد میوه، در مقایسه با شاهد در سطح احتمال 1 درصد دارای اختلاف معنیداری بود. بررسی اثرات سطوح بستر کشت نشان داد مخلوط خاک معمولی و پیت در صفات تعداد انشعابات، تعداد گل و تعداد میوه با خاک معمولی در سطح احتمال 1 درصد دارای اختلاف معنیدار است، همین بستر در صفات تعداد انشعابات و تعداد میوه بهترتیب با مخلوط خاک معمولی، ماسه و پیت و همچنین مخلوط خاک معمولی و ماسه در سطح احتمال 1 درصد اختلاف معنیدار داشت. اثر بستر کشت بر صفت سطح برگ بوته معنیدار نبود.
https://jopp.gau.ac.ir/article_239_0166934ac2a50c5749a6e26b49f22369.pdf
2012-07-17
45
60
بستر کشت
پپینو
تغذیه
صفات رویشی
صفات زایشی
ORIGINAL_ARTICLE
تولید کالوس و جنینزایی بدنی گونه مرتعیAgropyron cristatum در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ
گونه علف گندمی Gaertn. Agropyron cristatum L. از گونههای مرتعی بومی مناطق نیمهخشک ایران است که طی سالیان متمادی با شرایط آب و هوایی نامناسب این مناطق سازشیافته است. این گونه از جمله علفگندمیان مقاوم به سرما، خشکی و چرا و از خویشاونــدان نزدیک گندم و جو میباشد. در این پژوهش اثر 7 غلـظت متـفاوت تنظیمکننـده رشـد 2,4-D (2,4-dichlorophenoxy acetic acid) بر کالوس و جنینزایــی بدنی گونه علفگندمی Gaertn. Agropyron cristatum L. در محیط کشت MS مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان کالوس، جنینزایی بدنی در غلظت 1 میلیگرم بر لیتر 2,4-D بهدست میآید. تولید کالوس با افزایش غلظت تنظیمکننده رشد 2,4-D تا سطح 1 میلیگرم بر لیتر این ماده رخ داد در حالیکه غلظتهای 5/5 و 9 میلیگرم بر لیتر موجب کاهش چشمگیر آن شد. با این وجود جنینهای بدنی در محیطهای کشت حاوی غلظتهای 1 و 4 میلیگرم بر لیتر 2,4-D مشاهده شد. تشکیل جنینهای تکاملیافته و تولید گیاهچه فقط در غلظت 1 میلیگرم بر لیتر این هورمون رخ داد. در واقع غلظت 1 میلیگرم بر لیتر هورمون 2,4-D از نظر ایجاد جنین کروی، اژدری، گیاهچه و همچنین کالوسهای ریشهدار و تعداد ریشههای آنها با سایر تیمارها تفاوت معنیداری داشته و در تیمار شاهد که فاقد این تنظیمکننده رشد بود، کالوسزایی و جنینزایی بدنی انجام نشد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_240_ca521e2bc00121f36aaa80f6799d9097.pdf
2012-07-17
61
76
2
4-D، کالوسزایی، جنینزایی بدنی، علفگندمی Agropyron cristatum
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعه سازگاری رشد و نمو و پتانسیل دارویی و زینتی مریم گلی کبیر (Salvia sclarea) در شرایط اقلیمی مشهد
مریم گلی گیاهی است متعلق به خانواده نعنائیان که از روزگاران قدیم در مجموعه گیاهان دارویی مورد توجه خاص بوده و امروزه اسانس گونههای مختلف آن در صنایع داروسازی، عطرسازی و فرآوردههای بهداشتی- آرایشی و نیز بهعنوان طعمدهنده در صنایع غذایی و نوشیدنی کاربردهای مهمی دارد. این پژوهش بهمنظور بررسی سازگاری این گیاه به شرایط کشت شده و پتانسیلسنجی آن بهمنظور استفاده دارویی و زینتی انجام شد. بذور وحشی این گیاه ابتدا در گلدان جهت رشد اولیه کاشته شد و پس از رشد اولیه، نشاها در مرحله 8-6 برگی به زمین اصلی انتقال یافتند. کلیه ویژگیهای فنولوژیک گیاه طی مراحل مختلف رشد گیاه ثبت شد. بوتهها در نیمه اول تیرماه وارد فاز زایشی شدند و برخی شاخصها در مرحله گلدهی (ارتفاع گیاه، طول و قطر برگ، تعداد برگ، تعداد ساقه گلدهنده، ارتفاع گلآذین و ماندگاری گل بر روی بوته) بررسی شد. همچنین اجزای اسانس در مرحله گلدهی کامل توسط دستگاه GC و GC-MS مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که این گیاه سازگاری خوبی جهت کشت و کار و اهلی کردن در شرایط آب و هوایی مشهد دارد. گیاهان در مرحله گلدهی کامل دارای بیشترین میزان اسانس بوده و مهمترین اجزای اسانس شامل، لینالول (03/30 درصد)، لینالیل استات (08/23 درصد) و آلفا ترپینئول (13/11 درصد) بود. همچنین بهدلیل زیبایی برگ و گلهای این گیاه و وجود عطر فراوان در مرحله گلدهی و عدم نیاز به شرایط خاص جهت پرورش و مقاومت به شرایط نامساعد بهنظر میرسد که گیاه بسیار مناسبی جهت کشت و کار و همچنین کشت در فضای سبز با هدف زینتی میباشد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_241_93164caa7f0714a96d54909fab15d6bf.pdf
2012-07-17
77
90
فنولوژی
اسانس
زینتی
مریم گلی کبیر
لینالول
ORIGINAL_ARTICLE
شناسایی عوامل قارچی مرگ گیاهچه، سوختگی و لکه برگی سیر و پیاز در منطقه جیرفت
سیر و پیاز در مناطق جیرفت و کهنوج، بهویژه در قالب طرح استمرار، سطح زیر کشت قابلتوجهی را به خود اختصاص دادهاند. یکی از عوامل تهدیدکننده توسعه کشت این دو محصول، بیماری سوختگی و لکه برگی میباشد. بهمنظور شناسایی عامل (عوامل) ایجادکننده بیماری در منطقه، طی سالهای 1380 تا 1382 مزارع متعددی مورد بازدید قرار گرفتند. پس از کشت نمونهها (در مجموع 40 نمونه) روی محیطهای سیبزمینی دکستروز آگار و خالصسازی جدایههای قارچی، قارچهای Fusarium solani، F. oxysporum، F. semitectum و Rhizoctonia solaniجداسازی و شناسایی گردیدند. همه قارچهای جداسازی شده (33 مورد) روی گیاهچههای پیاز بیماریزا بودند و دوباره جداسازی گردیدند. نوعی علایم سوختگی برگی (بلاچ) در مرحله بلوغ روی برگهای سیر و پیاز مشاهده شد و از بوتههای آلوده، قارچ Cladosporium cladosporioides جداسازی گردید و بیماریزایی آن به اثبات رسید. همچنین، در مزارع پیاز و سیر، علایم بیماری لکه ارغوانی در ابتدا بهصورت لکههای زرد رنگ و سپس، بهصورت لکههای کشیده بیضوی و ارغوانی رنگ مشاهده شد که گاهی با کپک قهوهای رنگی نیز پوشیده میشد. قارچ عامل بیماری، Alternaria sp. شناسایی گردید. نوعی بیماری سوختگی برگی در مرحله بلوغ روی بوتههای سیر و پیاز مشاهده شد. علایم بیماری بهصورت لکههای کوچک زرد رنگ روی برگهای پایینی بوته مشاهده شد. اتصال لکهها باعث خشکیدن بخشی یا در مواردی کل برگ گردید. از بوتههای دارای علایم، قارچ Stemphylium sp. جداسازی گردید و بیماریزایی آن به اثبات رسید.
https://jopp.gau.ac.ir/article_242_cfdc8dd5efc22828d68451e2775dcfc5.pdf
2012-07-17
91
101
پیاز
سیر
لکه برگی
سوختگی
Alternaria
Cladosporium
Rhizoctonia
Stemphylium
Fusarium
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر تنش آبی بر ویژگیهای ظاهری، عملکرد و درصد اسانس در گیاه ریحان (رقم کشکنی لو لو) (keshkeni luvelou)
بهمنظور بررسی سطوح مختلف تنش آبی بر خصوصیات ظاهری، درصد و عملکرد اسانس گیاه ریحان اصلاحشده رقم کشکنی لولو، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار انجام شد. برای اجرای این آزمایش، از گلدانهایی با قطر دهانه 20 سانتیمتر و ارتفاع 18 سانتیمتر، استفاده گردید. تیمارهای تنش آبی شامل: A (هر 12 ساعت، 125 میلیلیتر آب)، B (هر 24 ساعت، 250 میلیلیتر)، C (هر 48 ساعت، 250 میلیلیتر)، D(هر 72 ساعت، 500 میلیلیتر)، E (هر 72 ساعت، 250 میلیلیتر)، F (هر 48 ساعت، 125 میلیلیتر) بودند. متغیرهای اندازهگیری شده شامل ارتفاع گیاه، وزن تر، وزن خشک، تعداد برگ، وزن خشک ریشه، ارتفاع گلآذین، تعداد شاخههای جانبی، درصد و عملکرد اسانس بودند. نتایج نشان داد که تیمارها در سطح 01/0 برروی متغیرهای اندازهگیری شده تأثیر معنیداری داشتند. در بیشتر موارد تیمار B بهترین نتیجه و بیشترین عملکرد را داشت و تیمار E از کمترین مقدار برخوردار بود. تیمار Aنیز همانند تیمار B در بیشتر صفات مطلوب، نتیجه خوبی داشت و تیمار Dنیز در بسیاری از صفات نتیجهای مشابه تیمار E داشت. بین تیمار A و B در بیشتر صفات اختلاف معنیداری وجود نداشت، یعنی با زیاد شدن دور آبیاری و یا کم شدن میزان آن تأثیری بر خصوصیات رشدی نشان نداد همچنین تیمار C که در آن میزان آب افزایش و دور آبیاری نیز طولانیتر شد، نتوانست عملکردی مانند تیمار A و B داشته باشد، ولی نسبت به سایر تیمارها عملکرد بالاتری داشت. نتایج کلی نشان داد که در تیمار تنش متوسط (C و D) بالاترین درصد و عملکرد اسانس بهدست آمد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_243_5459ef50edc8df0bf34b2d77b6dc1565.pdf
2012-07-17
103
111
تنش آبی
عملکرد
اسانس
ریحان