ORIGINAL_ARTICLE
تعیین بهترین شاخص¬های گزینشی برای تسهیل عمل انتخاب در برنج
بهمنظور تعیین بهترین شاخص­های گزینش برای تسهیل عمل انتخاب در برنج و انتخاب برترین خانواده­های 3F از بین 260 خانواده حاصل از تلاقی بین طارم محلی × خزر با استفاده از شاخص­های گزینش چندگانه پایه و بهینه، آزمایشی در سال زراعی 1387 در مزرعه تحقیقاتی مجتمع آموزش عالی گنبد کاووس به اجرا در آمد. بدینمنظور 260 خانواده 3F به همراه والدین و نسل 1Fکشت شدند.جهت بهدست آوردن برترین شاخص­های گزینش، بردارهای مختلفی از ارزش­های اقتصادی صفات در نظر گرفته شد که شامل اطلاعات ضرایب همبستگی فنوتیپی و ژنوتیپی، اثرات مستقیم ژنوتیپی در تجزیه علیت و وراثت­پذیری صفات بود. ضرایب همبستگی فنوتیپی بین عملکرد بوته با تعداد خوشه (**836/0)، ارتفاع بوته (**409/0)، طول خروج خوشه از غلاف (**476/0)، تعداد دانه پر (**698/0) و زیست توده (**958/0) مثبت و معنی­دار بود. نتایج تجزیه رگرسیون بین عملکرد دانه و سایر صفات مورد بررسی نشان داد که تعداد خوشه، تعداد دانه و زیست توده بهترتیب بیشترین میزان تغییرات عملکرد را توجیه نمودند. همچنین نتایج تجزیه علیت نیز اهمیت صفات تعداد خوشه، تعداد دانه پر و زیست توده را در تغییرات عملکرد نشان داد. بین شاخص­های گزینش مطرح شده، شاخص هشتم (حاصل از وراثت­پذیری صفات ردیف اول تجزیه علیت) و شاخص ششم (حاصل از اثرات مستقیم ژنتیکی صفات ردیف اول در تجزیه علیت و ضرایب همبستگی ژنتیکی معنی­دار سایر صفات با عملکرد دانه در بوته) سودمندی نسبی خوبی را نشان دادند به ویژه برای شاخص پایه که سودمندی نسبی و پیشرفت برای عملکرد دانه بدست آمده از سایر شاخص­های محاسبه شده بیشتر بود. براساس نتایج حاصل از این تحقیق برترین خانواده­های جمعیت طارم محلی × خزر می­توانند با استفاده از شاخص­های گزینشی بهینه و پایه با بیشترین پیشرفت ژنتیکی انتخاب شوند.
https://jopp.gau.ac.ir/article_318_326ee93f4ea5d9f2fb9db94b748742db.pdf
2012-07-17
1
25
برنج
تجزیه علیت
رگرسیون
شاخص گزینشی
ORIGINAL_ARTICLE
برهمکنش ترهالوز و اسیدآسکوربیک در رشد گیاهچههای آرابیدوپسیس
ترهالوز یک دیساکارید مهم پیامرسان است که در زندگی گیاهان نقشهای فراوانی دارد. این دیساکارید بر فرآیند­هایی مثل رشد گیاه، سهمیهبندی1[1] کربن، تخصیص کربن، پاسخ به تنش و فتوسنتز اثر دارد. گیاه جهش یافته آرابیدوپسیس (tps1) که فاقد آنزیم ترهالوز فسفات سنتتاز 1 است دارای مقادیر زیادی اسیدآسکوربیک میباشد. افزودن ترهالوز سبب مهار رشد گیاهچه­های آرابیدوپسیس وحشی شده درحالیکه افزودن اسیدآسکوربیک به محیط این اثر مهاری ترهالوز را برطرف کرده و در تخصیص کربن آن اثر دارد. بنابراین برهمکنشهایی رابطه بین ترهالوز و اسیدآسکوربیک در گیاهان وجود دارد. این پژوهش ماهیت این برهمکنش را از طریق سنجش برخی پارامتر­های رشدی و بیوشیمیایی دانه­رست­های آرابیدوپسیس که با سوربیتول (100 میلی­مولار) بهعنوان شاهد، ترهالوز (100 میلی­مولار)، ترهالوز بهعلاوه اسیدآسکوربیک (1/0 میلی­مولار) و اسیدآسکوربیک به تنهایی تیمار شده ­بودند، بررسی می­کند. افزودن ترهالوز به محیط کشت گیاه آرابیدوپسیس سبب کاهش رشد ریشه و برگها و افزایش میزان پراکسید هیدروژن، آنتوسیانین و افزایش بیشتر فعالیت آنزیم­های کاتالاز، پراکسیداز و پلیفنل اکسیداز همراه با کاهش محتوای کلروفیل شد. برگشت این آثار پس از افزودن اسیدآسکوربیک به گیاه حاکی از وجود استرس اکسیداتیو در گیاهان رشد یافته در محیط حاوی ترهالوز بود. درحالیکه گیاهان رشد یافته در محیط حاوی سوربیتول (شاهد) در نوک ریشه­ها نشاسته انباشته کردند، نشاسته در گیاهان رشد یافته در محیط حاوی ترهالوز در برگهای لپهای انباشته شد. افزودن اسیدآسکوربیک بهمحیط حاوی ترهالوز دوباره سبب انباشته شدن نشاسته در ریشهها گردید. بنابراین ترهالوز در تعیین قدرت منبع- مخزن متابولیکی موثر باشد. احتمالاً تنش اکسیداتیو ایجاد شده در اثر تیمار با ترهالوز سبب کاهش رشد و تقسیم سلولهای مریستمی ریشه شده و از اینرو قدرت ریشهها بهعنوان یک مخزن متابولیکی مهم گیاه در دریافت قند از لپهها کاهش مییابد. در چنین شرایطی قند ناشی از گلوکونئوژنز ذخائر روغنی لپه بهمنظور پرهیز از اثرات اسمزی در لپهها بهصورت نشاسته انباشته میگردد. در مقابل افزودن اسیدآسکوربیک سبب برطرف شدن تنش اکسیداتیو و تقسیم سلولهای ریشهای شده و از اینرو قدرت این مخزن متابولیکی در دریافت قند از لپهها می­یابد. در این تیمار بنابراین انباشتگی ذخایر کربوهیدراتی بهصورت نشاسته در ریشه مشاهده گردید. برخلاف انتظار گیاهان تیمار شده با ترهالوز بیشترین میزان اسیدآسکوربیک را داشتند که میتواند ناشی از محدودیت استفاده­ از اسیدآسکوربیک برای مقابله با استرس اکسیداتیو باشد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_319_229499949565290e78fc1997bd2bc49c.pdf
2012-07-17
27
48
آرابیدوپسیس تالیانا
اسیدآسکوربیک
ترهالوز
تنش اکسیداتیو
تخصیص کربن
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی برخی از خصوصیات فنولوژیک و فیزیولوژیک مؤثر بر عملکرد هیبریدهای آفتابگردان
بهمنظور بررسی برخی از خصوصیات فنولوژیک و فیزیولوژیک مؤثر بر عملکرد 18 هیبرید آفتابگردان، آزمایشی در قالب طرح بلوک­های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1385 در مزرعه پژوهشی مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا گردید. نتایج آزمایش نشان داد که هیبریدهای مورد بررسی از نظر تمامی خصوصیات فنولوژیک، تعداد برگ فعال و شاخص سطح برگ در مرحله پر شدن دانه، شدت تشعشع فعال فتوسنتزی و نسبت نور قرمز به مادون قرمز در کف جامعه گیاهی، ضریب استهلاک نور، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و درصد روغن دانه تفاوت معنی­داری داشتند، در حالی­که از نظر تعداد دانه در تک گیاه و شاخص برداشت اختلاف معنی­داری مشاهده نشد. در این آزمایش هیبریدهای متوسط­­رس و دیررس آفتابگردان در مقایسه با هیبریدهای زودرس با دارا بودن شاخص سطح برگ بالا در جذب شدت تشعشع فعال فتوسنتزی کارآمدتر ظاهر شدند و با کسب بیشترین ضریب استهلاک نور از بیشترین عملکرد دانه برخوردار بودند. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که همبستگی مثبت و معنی­داری بین عملکرد با صفات طول دوره پر شدن دانه، طول دوره زایشی، طول دوره رشد، شاخص سطح برگ، وزن هزار دانه، درصد روغن دانه و شاخص برداشت وجود داشت، در حالی­که نسبت نور قرمز به مادون قرمز در کف جامعه گیاهی همبستگی منفی و معنی­داری با عملکرد دانه داشت. هیبرید مهر با دارا بودن دوره گلدهی طولانی (6 روز) و طول دوره رشد مناسب (98 روز) توانست با استفاده بهتر از شرایط مطلوب محیطی و با برخورداری از شاخص سطح برگ زیاد (3/3) و ضریب استهلاک نور بالا (98/0)، بیشترین تعداد دانه (980)، عملکرد دانه (3861 کیلوگرم در هکتار) و درصد روغن دانه (3/48) را تولید نماید.
https://jopp.gau.ac.ir/article_320_b0b7534b79d3b99f649d45f0c942fbb9.pdf
2012-07-17
49
69
هیبریدهای آفتابگردان
شدت تشعشع فعال فتوسنتزی
ضریب استهلاک نور
نسبت نور قرمز به مادون قرمز
جهانفر
دانشیان
1
دانشیار موسسه تحقیقات کرج
AUTHOR
حمید
جباری
2
دانشگاه داوران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعه اثرات تنش خشکی بر عملکرد و اجزای آن و تعیین بهترین شاخص تحمل به خشکی در لوبیای قرمز
بهمنظور بررسی عملکرد و صفات مرتبط با آن در ژنوتیپ­های لوبیا تحت شرایط نرمال و محدود آبیاری و تعیین ژنوتیپ­های متحمل به خشکی، 32 ژنوتیپ لوبیای قرمز در دو آزمایش جداگانه بدون تنش (آبیاری معمول) و تنش خشکی (آبیاری محدود) در طرح بلوک­های کامل تصادفی هر کدام در سه تکرار در مزرعه کشاورزی دانشگاه تهران واقع در کرج در سال 1386کشت شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تفاوت معنی­داری بین ژنوتیپ­ها در تمام صفات مورد بررسی وجود دارد که بر وجود تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپ­ها دلالت داشت. صفات از نظر وراثت­پذیری، ضریب تغییرات ژنوتیپی و ضریب تغییرات فنوتیپی مورد ارزیابی قرار گرفتند و اکثر صفات دارای ضریب تغییرات ژنوتیپی قابل ملاحظه­ای بودند. در هر دو شرایط آبیاری محدود و نرمال، عملکرد همبستگی بالایی با وزن غلاف­ها در گیاه داشت. همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که انتخاب ژنوتیپ­ها برای عملکرد بالا می­تواند بر اساس صفات وزن غلاف­ها درگیاه، تعداد بذر در غلاف و وزن صد بذر انجام گیرد. بهمنظور گروه­بندی ژنوتیپ­ها بر اساس صفات عملکرد و اجزای آن، از تجزیه خوشه­ای بهروش UPGMA استفاده شد که در شرایط آبیاری نرمال، ژنوتیپ­ها در 6 گروه مجزا و در شرایط آبیاری محدود ژنوتیپ­ها در 5 گروه قرار گرفتند. نتایج بهدست آمده از بررسی بهترین شاخص تحمل به خشکی نشان داد که شاخص­های تحمل به خشکی، میانگین هندسی محصول­دهی و میانگین هارمونیک، شاخص­های مناسبی بوده و گزینش براساس آن­ها می­تواند ژنوتیپ­های مقاوم را شناسایی کند. ژنوتیپ­های شماره 4، 13، 15، 16، 14، 21 و 9 بهدلیل قرار­گیری در ناحیه مطلوب بای پلات، بهعنوان ژنوتیپ­هایی با عملکرد بالا در هر دو شرایط آبیاری محدود و نرمال شناسایی شدند.
https://jopp.gau.ac.ir/article_321_8be0d9caa0881f8bc0b8f0fd01d4af6f.pdf
2012-07-17
71
89
تنش خشکی
عملکرد
همبستگی
رگرسیون
بای¬پلات
ORIGINAL_ARTICLE
توانایی سه گونه گیاهی در جذب پتاسیم از فلوگوپیت
پتاسیم یکی از عناصر ضروری رشد گیاه بوده و اهمیت آن در کشاورزی بهخوبی شناخته شده است. این عنصر نقش مهمی در بهبود کیفیت محصولات کشاورزی ایفا می­کند. از آنجا که کانی­های میکایی در خاک­های ایران فراوان هستند و نقش گونه گیاهی در جذب پتاسیم ساختمانی حائز اهمیت است، این مطالعه با هدف مقایسه توانایی سه گونه گیاهی جو، یونجه و فسکیوی بلند در استفاده از پتاسیم غیرتبادلی و ساختاری فلوگوپیت انجام شد. جو بهعنوان دومین محصول پرتولید کشور، یونجه بهعنوان مهمترین علوفه زراعی در مقیاس جهانی و فسکیوی بلند بهعنوان گراس طبیعی در این آزمایش استفاده شدند. این تحقیق بهصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل نوع گیاه (جو، یونجه و فسکیوی بلند)، نوع بستر کشت (شن کوارتزی + فلوگوپیت و شن کوارتزی بهعنوان شاهد) و نوع محلول غذایی (کامل و بدون پتاسیم) بودند. بستر کشت مخلوطی از شن کوارتزی (بهعنوان ماده پرکننده) و کانی پتاسیم­دار فلوگوپیت بوده و گیاهان به وسیله آب مقطر آبیاری و توسط محلول غذایی در دوره 140 روزه کشت تغذیه شدند. در پایان دوره کشت بخشهوایی و ریشه گیاه جدا برداشت شده و عصارهگیری به روش خاکستر خشک انجام و مقدار پتاسیم در عصاره گیاه توسط فلیم­فتومتر تعیین شد. نتایج حاصله نشان داد که غلظت پتاسیم در گلدان­های تحت کشت فلوگوپیت و تغذیه شده با محلول غذایی بدون پتاسیم برای دو گیاه جو و یونجه در محدوده کفایت قرار دارد. این در حالی است که غلظت پتاسیم در شرایط ذکر شده برای گیاه فسکیوی بلند کمتر از حد کفایت گیاه بوده است. مقایسه مقدار پتاسیم جذب شده توسط اندام­هوایی در بین گیاهان کشت شده به این ترتیب است: جو > یونجه > فسکیوی بلند (05/0P<). در طول دوره کشت این گیاهان به­ترتیب قادر به تخلیه 50، 41 و 28 درصد از پتاسیم موجود در کانی فلوگوپیت در شرایط تغذیه­ای بدون پتاسیم بوده­اند. این نشان می­دهد که رهاسازی پتاسیم بهمیزان زیادی وابسته به گونه گیاهی بوده و نیاز گیاه به پتاسیم، سرعت رشد گیاه و مورفولوژی ریشه از علل اختلاف بین گیاهان می­باشد. نتایج بدست آمده در این آزمایش به روشنی نشان می­دهد که علیرغم وجود ذخایر بالای پتاسیم در خاک­های ایران، بی­توجهی به عدم استفاده کودهای پتاسیم­دار تخلیه خاک­های کشور از پتاسیم و کاهش راندمان تولید را به دنبال خواهد داشت.
https://jopp.gau.ac.ir/article_322_94753f9f632b4a0cc48008ebb975259b.pdf
2012-07-17
91
109
فلوگوپیت
رهاسازی پتاسیم
جو
یونجه و فسکیوی بلند
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی اثرات صفات مرفولوژیک ژنوتیپهای گندم بهاره با مقاومت به بادزدگی فوزاریومی سنبله
درک بهتر ارتباط میان صفات مورفولوژیک گیاه و مقاومت به بادزدگی فوزاریومی سنبله میتواند در اجرای یک برنامه اصلاحی موفق، مؤثر باشد. در این آزمایش به بررسی ارتباط میان مقاومت به بیماری و صفات مورفولوژیک ارتفاع بوته، طول پدانکل و تراکم سنبلچهها در 28 رقم گندم بهاره و دو رقم گندم دوروم پرداخته شد. همبستگی منفی و معنیداری میان ارتفاع بوته و طول پدانکل با حساسیت به بادزدگی فوزاریومی مشاهده شد. پابلندی در گندم بهعنوان یک صفت نامطلوب زراعی بهشمار میرود، در این پژوهش با رسم دیاگرام دوبعدی ارتفاع بوته در برابر مولفهی حساسیت به بادزدگی فوزاریومی سنبله، اقدام به گزینش ژنوتیپهای پاکوتاه با مقاومت مناسب در برابر بادزدگی فوزاریومی شد. با توجه بهنتایج بهدست آمده ارقام فرونتانا، وانگشوبای و فرونتانا امایکس بهعنوان ارقام مقاوم در برابر بادزدگی فوزاریومی سنبله، در گروه پابلندترین ارقام قرار گرفتند. با توجه به اهمیت زراعی طول پدانکل در غلات در توانایی گیاه در فتوسنتز و تشکیل دانه، به بررسی ارتباط میان این صفت با مقاومت به بادزدگی فوزاریومی سنبله پرداخته شد. با توجه به نتایج بهدست آمده شش واریتهی با مقاومت بالا و پدانکل بلند در این آزمایش شناسایی شدند. با توجه به تاثیر تراکم سنبلچهها روی عملکرد دانه در گندم، استفاده از دیاگرام دوبعدی تراکم سنبلچه در برابر مقاومت به بادزدگی فوزاریومی سنبله در این آزمایش به انتخاب ژنوتیپهای مقاوم همراه با تراکم بالای سنبلچهها برای استفاده در برنامههای اصلاحی کمک کرد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_323_32c8de6e0b507a1f71abadf4cf1da918.pdf
2012-07-17
111
127
گندم
بادزدگی فوزاریومی سنبله
مقاومت
صفات مورفولوژیک
دیاگرام دوبعدی
ORIGINAL_ARTICLE
واکنش پنبه به کم آبیاری در مراحل مختلف رشد
هدف اصلی از اجرای کم آبیاری، افزایش راندمان کاربرد آب از طریق کاهش میزان آب آبیاری در هر نوبت و یا از طریق حذف آبیاریهایی است که کمترین بازدهی را دارند. پنبه گیاهی است که به زمان و مقدار آب آبیاری در مراحل مختلف رشد واکنش زیادی نشان میدهد، بهطوریکه ممکن است در بعضی از مراحل رشد به کم آبیاری حساس بوده یا در بعضی از مراحل اصلاً به آب نیاز نداشته باشد. برای تعیین میزان آب مصرفی و حساسیت پنبه به کم آبیاری در هر یک از مراحل رشد، پژوهش حاضر در قالب طرح کرتهای خرد شده با 3 تکرار در ایستگاه تحقیقات پنبه هاشمآباد گرگان طی سه سال اجرا گردید. تیمارهای کم آبیاری شامل: کم آبیاری در مرحله گلدهی (I1)،کم آبیاری در مرحله اوج گلدهی (I2)، کم آبیاری در مرحله قوزهدهی (I3)، کم آبیاری در مراحل گلدهی، اوج گلدهی و قوزهدهی (I4)، کم آبیاری در مراحل گلدهی و اوج گلدهی (I5)، کم آبیاری در مراحل گلدهی و قوزهدهی (I6) و کم آبیاری در مرحله اوج گلدهی و قوزهدهی (I7) بهعنوان کرت اصلی و مقادیر آب آبیاری 0، 35، 70 و 100 درصد نیاز آبی بهعنوان کرت فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج تجزیه مرکب سه ساله نشان داد که بین سالها از نظر عملکرد، درصد زودرسی، وزن قوزه و تعداد قوزه در بوته اختلاف کاملاً معنیدار وجود داشت. بین تیمارهای کم آبیاری در مراحل مختلف رشد از نظر عملکرد اختلاف کاملاً معنیدار اما از نظر درصد زودرسی، وزن قوزه و تعداد قوزه در بوته اختلاف معنیدار وجود نداشت. بیشترین عملکرد در طی سه سال مربوط به تیمارهای آبیاری I7، I2 و I3 بود. کمترین عملکرد مربوط به تیمارهای I4 و I5 بود. در مجموع میتوان گفت حساسترین مراحل رشد پنبه از نظر تنش آبی مراحل گلدهی و اوج گلدهی میباشند. بین مقادیر مختلف آب آبیاری از نظر عملکرد، درصد زودرسی، وزن قوزه و تعداد قوزه در بوته اختلاف کاملاً معنیدار وجود داشت. بهترین تیمار آبیاری، تیمار70 درصد نیاز آبی بود که دارای کارآیی مصرف آب بیشتر، آب مصرفی کمتر و کاهش عملکرد بهترتیب به میزان 7/16، 4/18 و 7/4 درصد نسبت به تیمار آبیاری کامل بود.
https://jopp.gau.ac.ir/article_324_c91886307e74ab45816f29ee183763dc.pdf
2012-07-17
129
141
کم آبیاری
آبیاری کامل
مقادیر مختلف آب آبیاری
مراحل مختلف رشد و پنبه
ORIGINAL_ARTICLE
تعیین مناسبترین زمان آبیاری پنبه در شرق استان مازندران
بهمنظور تعیین مناسبترین زمان آبیاری پنبه در شرق استان مازندران، آزمایشی با 6 تیمار و 4 تکرار در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی روی رقم پنبه ساحل و بهمدت سه سال در ایستگاه تحقیقات زراعی بایعکلا به اجرا درآمد. تیمارهای آبی براساس I0: تیمار بدون آبیاری، I1: یکبار آبیاری در مرحله باز شدن غوزهها I2: یکبار آبیاری در مرحله غوزهدهی، I3: یکبار آبیاری در مرحله گلدهی، I4: دو بار آبیاری (در مرحله گلدهی و غوزهدهی) و I5: سه بار آبیاری (مرحله گلدهی، غوزهدهی و مرحله باز شدن غوزهها) به اجرا در آمدند. نتیجه تجزیه واریانس و مقایسه میانگینهای 3 سال آزمایش نشان داد که اثر تیمارهای آبیاری بر عملکرد پنبه در سطح احتمال 1 درصد معنیدار بوده است (01/0P<). تیمارهای I5 با سه بار آبیاری و تیمار I0 بدون آبیاری بهترتیب با 4722 و 1649 کیلوگرم در هکتار بیشترین و کمترین مقدار عملکرد را به خود اختصاص دادند. نتایج بهدست آمده نشان داده است که در تیمار I3 با کاهش 49 درصدی آب مصرفی نسبت به تیمار I4 تنها 23 درصد کاهش عملکرد مشاهده گردیده است. تیمار I3 در صورتیکه محدودیت منابع آب وجود داشته باشد، بهعنوان بهترین تیمار آبی محسوب میگردد. در صورتیکه محدودیت منابع آب وجود نداشته باشد، تیمار I4 بهعنوان بهترین تیمار معرفی میگردد. مقدار فاکتور حساسیت گیاه (Ky) با استفاده از دادههای 3 سال آزمایش برابر با 84/0 میباشد.
https://jopp.gau.ac.ir/article_325_1f08ff5ebc88406a1909a487a57c6008.pdf
2012-07-17
143
155
زمان آبیاری
پنبه
گلدهی
غوزهدهی
باز شدن غوزه