2024-03-29T09:02:57Z
https://jopp.gau.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=512
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
تاثیر سطوح مختلف کودهای آلی روی صفات مرفوفیزیولوژیکی کاکوتی (Ziziphora clinopodioides Lam.)
سارا
کریمی زینکانلو
خدایار
همتی
محمد
خیرخواه
سابقه و هدف: امروزه برای داشتن یک نظام کشاورزی پایدار، استفاده از نهاده هایی که جنبه های اکولوژیکی نظام را بهبود بخشند و مخاطرات محیطی را کاهش دهند ضروری به نظر می رسد. گیاهان خانواده نعناعیان از قرنها پیش در اکثر کشورها به عنوان چاشنی یا ادویه غذاها و هم چنین به عنوان دارو برای هضم غذا و مقابله با بیماریهای ویروسی استفاده می شده اند. کاکوتی Ziziphora clinopodioides) Lam.) یکی از گیاهان دارویی و معطر است که به عنوان دمنوش و چای برای معالجه گلودرد، بی نظمی های گوارشی، بادشکن، ضد عفونی کننده و التیام دهنده زخم و همچنین در صنایع غذایی و لبنی استفاده می شود. این گیاه پراکنش نسبتاٌ وسیعی در مناطق مختلف آب و هوایی ایران به ویژه مناطق کوهستانی در استانهای خراسان، آذربایجان، همدان، کرمانشاه و سایر مناطق کوهستانی دارد (14). بنابراین، با در نظر گرفتن اهمیت گیاه دارویی کاکوتی، این آزمایش با هدف بررسی اثر سطوح مختلف کود های آلی گاوی و مرغی بر برخی خصوصیات مرفوفیزیولوژیکی گیاه دارویی کاکوتی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش ها: این آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی شیروان و آزمایشگاه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال زراعی 93-92 اجرا شد. تیمار ها ی مورد مطالعه شامل: 3 سطح کود دامی از نوع گاوی (5، 10 و 15 تن در هکتار)، 3 سطح کود مرغی (2، 4 و 6 تن در هکتار) و شاهد (بدون مصرف کود) بود. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع، قطر تاج پوشش، گسترش طوقه، عملکرد وزن تر و خشک و میزان کلروفیل بوته بود. یافته ها: نتایج نشان داد تیمار ها روی صفات مورد بررسی در سطح 1٪ تاثیر معنی داری داشت. مصرف کودهای آلی باعث افزایش میزان صفات ظاهری نظیر ارتفاع، قطر تاج و طوقه، عملکرد وزن تر و خشک، میزان کلروفیل بوته شد. بر اساس نتایج آزمون مقایسه میانگین ها بیشترین میزان ارتفاع بوته (91/28 سانتیمتر) با کاربرد 10 تن کود گاوی، بیشترین میزان قطر تاجپوشش گیاهی (90/31 سانتیمتر) و قطر طوقه (15/10 سانتیمتر) در تیمار 4 تن در هکتار کود مرغی، بیشترین عملکرد وزن تر (17/412 گرم در متر مربع) و خشک (88/148 گرم در متر مربع) در تیمار 10 تن کود گاوی و بیشترین میزان کلروفیل (12/64 میلی گرم بر سانتیمتر مربع) در تیمار 15 تن در هکتار کود گاوی حاصل شد. همچنین در بررسی فنول و آنتی اکسیدان گیاه مشاهده شد که بیشترین میزان این صفات (به ترتیب 472/0و 703/59) در شاهد بدست آمد. بیشترین میزان فلاونوئید (273/0 میلی گرم بر گرم) هم در تیمار های 5 تن در هکتار کود گاوی، 2 تن در هکتار کود مرغی و شاهد (بدون مصرف کود) مشاهده شد. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به اثر مثبت مصرف کودهای آلی بر خصوصیات زراعی و بیوشیمیایی گیاه دارویی کاکوتی، مصرف کودهای آلی بر صفات ظاهری مورد اندازه گیری اثر مثبت اما روی برخی صفات بیوشیمیایی نظیر فنول، فلاونوئید و آنتی اکسیدان تاثیر عکس داشته است. بطوریکه با افزایش مصرف کودهای آلی میزان صفات ظاهری افزایش و صفات بیوشیمیایی کاهش نشان دادند.
کود گاوی
کود مرغی
صفات ظاهری
صفات بیوشیمیایی
2017
01
20
1
16
https://jopp.gau.ac.ir/article_3521_d2f699689c2760b4c89adfc9df7e9820.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
تأثیر تاریخ کاشت و تراکم گیاهی بر عملکرد، اجزای عملکرد و مواد مؤثره هندوانه ابوجهل (Citrullus colocynthis L.)
حمید
مروی
پرویز
رضوانی مقدم
محسن
جهان
محمد
آرمین
سابقه و هدف: هندوانه ابوجهل یکی از گیاهان دارویی مهم در طب سنتی میباشد و عمدتاً در مناطق خشک و بیابانی رشد میکند که تاکنون تحقیقات اندکی پیرامون نیازهای زراعی آن انجام شدهاست. در بین عوامل مختلف زراعی تعیین مناسبترین تاریخ کشت و تراکم گیاهی جهت حصول عملکرد مناسب، ضروریترین فاکتورها محسوب میشود. این پژوهش با هدف بررسی اثر تاریخ کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه دارویی هندوانه ابوجهل انجام شد. مواد و روشها: آزمایش بهصورت مزرعهای در قالب طرح اسپلیت پلات با طرح پایه بلوک کامل تصادفی در 3 تکرار در سال زراعی 92-1391 در شهرستان سبزوار اجرا شد. فاکتور اصلی شامل سه تاریخ کاشت(15 فروردین، 15 اردیبهشت و 15 خرداد) و فاکتور فرعی شامل سه تراکم(2، 4 و 8 بوته در مترمربع) انتخاب شد. در پایان فصل رشد تعداد میوه در مترمربع، وزن خشک تک میوه، تعداد دانه در میوه، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد میوه و عملکرد دانه بهعنوان متغیرهای کمی و درصد کوکوربیتاسین و کلوسینتین بهعنوان متغیرهای کیفی اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تاریخ کاشت و سطوح تراکم بر اکثر صفات مورد مطالعه تأثیر معنیداری داشتند ولی اثرات متقابل در بیشتر صفات معنیدار نشد. تأخیر در کاشت سبب کاهش معنیدار تعداد میوه در مترمربع، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد میوه و دانه، شاخص برداشت، مقدار کلوسینتین و کوکوربیتاسین میوه شد ولی وزن صد دانه و تعداد دانه در میوه تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار نگرفت. اختلاف معنیداری بین تاریخ کاشت اول و دوم از نظر تعداد میوه در مترمربع، عملکرد دانه، شاخص برداشت، مقدار کلوسینتین و کوکوربیتاسین میوه وجود نداشت. تاریخ کاشت 15 خرداد بیشترین وزن خشک تک میوه را تولید نمود ولی اختلاف آن با تاریخ کاشت 15 فروردین معنیدار نبود. با افزایش تراکم، تعداد میوه در مترمربع، عملکرد بیولوژیک، عملکرد میوه و عملکرد دانه، مقدار کلوسینتین و کوکوربیتاسین میوه بهصورت معنیداری افزایش یافت. وزن خشک تک میوه، تعداد دانه در میوه، وزن صد دانه و شاخص برداشت تحت تأثیر تراکم بوته قرار نگرفت. اختلاف معنیداری بین تراکم 4 و 8 بوته در مترمربع از نظر تعداد میوه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد میوه، عملکرد دانه، مقدار کلوسینتین و کوکوربیتاسین میوه وجود نداشت. نتیجهگیری: بهطورکلی نتایج این آزمایش نشان داد بالاترین عملکرد دانه و میوه در گیاه هندوانه ابوجهل در تاریخ کاشت 15 فروردین و تراکم 4 بوته در مترمربع حاصل گردید. از نظر صفات کیفی تاریخ کاشت 15 اردیبهشت و تراکم 8 بوته در مترمربع برای کوکوربیتاسین و تراکم 2 بوته در مترمربع برای کلوسینتین مناسبترین تاریخ کشت و تراکم گیاهی بود.
هندوانه ابوجهل
تاریخ کاشت
کلوسینتین
کوکوربیتاسین
2017
01
20
17
35
https://jopp.gau.ac.ir/article_3522_746b50b5314ebc3c729c4fa10c8aeae2.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
اثر همزیستی Piriformospora indica بر عملکرد کنگرفرنگی در شرایط تنش شوری و کمآبی
شیوا
رحیمی تنها
عظیم
قاسم نژاد
ولی ا..
بابایی زاد
محمد زمان
علاالدین
سابقه و هدف: خشکسالی به علت تغییرات آب و هوایی، پدیدهی شوری خاک را نیز بهدنبال دارد و گیاهان در مقابل اثرات اسمزی ناشی از تنش شوری و تنش خشکی از طریق تغییرات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و متابولیکی در تمام اندامهای خود پاسخ میدهند. در تحقیقات گذشته ثابت گردید که قارچ اندوفیت تحت نام Piriformospora indica توانمندی همزیستی با ریشه بسیاری از گیاهان دارد و نیز در محیط کشت اختصاصی خود قادر است بدون احتیاج به حضور گیاه میزبان چرخه زندگی خود را تکمیل کند. همزیستی این قارچ با ریشه گیاه در تحمل به تنشهای زنده و غیرزنده مثمرثمر بوده که این تحمل با تغییراتی در عملکرد و اجزای عملکرد هر گیاه همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات عملکرد و خصوصیات ظاهری کنگرفرنگی پس از اثبات توانمندی همزیستی قارچ اندوفیت پیریفورموسپوا با گیاه در شرایط تنش شوری و کمآبی است. مواد و روشها: پس از غوطهور ساختن ریشهچههای کنگرفرنگی در سوسپانسیون اسپورهای قارچ اندوفیت (P. indica)، به منظور اطمینان از استقرار و کلونیزاسیون اسپورها در بافت گیاه، رنگآمیزی ریشهچه با استفاده از روش ویرهیلیگ انجام گردید. سپس طی دو آزمایش جداگانه، شوری با سه سطح 7/0، 6 و 12 دسی زیمنس بر متر و کمآبی با سه دورهی آبیاری هر 3، 6 و12 روز، شرایط تنش تحت عنوان شاهد، متوسط (ملایم) و شدید برای دو تیمار گیاهان همزیست و شاهد اعمال گردید. همچنین آزمایش در چهار تکرار و به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی انجام شد. سپس تغییرات مورفولوژیکی و عملکردی گیاهان مورد آزمایش در اثر همزیستی قارچ و گیاه، مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها: نتایج بررسیهای مورفولوژیکی نشان داد که در اکثر شاخصهای عملکردی، برتری گیاهان همزیست شده نسبت به شاهد وجود دارد. وزن تر و خشک ریشه در آزمایش کمآبی و طول برگ و ریشه در آزمایش تنش شوری تحت تاثیر تیمار قارچی تفاوت معنیداری نسبت به شاهد داشتند. اگرچه همزیستی این قارچ سبب افزایش عملکرد در سطوح مختلف شوری نگردید، اما در برخی از شاخصهای مورفولوژیک از جمله در طول برگ، طول ریشه و نیز در حجم ریشه تغییرات قابل توجهی را در پی داشته است. همچنین طی اثر متقابل دور آبیاری و قارچ، وزن خشک برگ، وزن تر بوته، طول و حجم ریشه افزایش یافت. نتیجهگیری: برآیند نتایج نشان میدهد که گیاهان همزیست شده نسبت به انواع شاهد قابلیت سازگاری بیشتری با استرسهای غیرزنده دارند. لذا استفاده از راه کار ساده آلودهسازی گیاهچهها به قارچ اندوفیت همزیست ریشه، امکان کشت و کار کنگر فرنگی در خاکهای خشک و کم آب را افزایش خواهد داد.
"تنش اسمزی"
"تغییرات مورفولوژیکی"
"اندوفیت قارچی"
"Piriformospora indica"
"کنگرفرنگی"
2017
01
20
37
57
https://jopp.gau.ac.ir/article_3523_0c10a853c60d37019818c8c1d162b9e7.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
اثر نوع هورمون و غلظت محیط پایه بر جوانه زنی و پرآوری ریز نمونههای رز ساناز (Rosa chinensis var. Elvis)
مهدی
درودی
محمدرضا
واعظی کاخکی
اکبر
صفی پور افشار
چکیده: سابقه و هدف: گل رز بهعنوان ملکه گلها از عهد باستان مورد توجه بشر بوده است. در حال حاضر یکی از محبوبترین گلهای جهان است و از لحاظ میزان تولید در صدر قرار دارد. رز ساناز یکی از انواع رزهای زینتی است که امروزه به مقدار گستردهای در فضای سبز و پارکها مورد استفاده قرار میگیرد. رز ساناز (Rosa chinensis var. Elvis) یکی از چندین گونه رز کشور ماست که پایههای آن را بهوسیله روشهای سنتی تکثیر و در بازار به فروش میرسانند. از آنجاییکه تولید آن از طریق روشهای سنتی با محدودیت زمانی و کمبود پایههای پیوندی همراه است، این تحقیق، بهدنبال تعیین شرایط بهینه ریزازدیادی گونه رز رقم ساناز از طریق روش کشت بافت میباشد. مواد و روشها: بهمنظور تکثیر این گونه، جوانههای جانبی و انتهایی شاخههای تهیه شده از نهالهای پرورش یافته در گلدان بهعنوان ریزنمونه استفاده شد. محیطهای مورد بررسی جهت پرآوری و باززایی شامل محیط MS، MS/2 و MS/4 بود. هورمونهای مورد استفاده شامل هورمون 6- بنزیلآمینوپورین (BAP) با غلظتهای 0 ، 1، 3 و 5 میلیگرم در لیتر و هورمون ایندول بوتیریک اسید (IBA) با غلظتهای 0، 1/0 ، 3/0و 5/0 میلیگرم در لیتر میباشد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام گرفت و هر تکرار شامل 5 ریزنمونه بود. یافتهها: نتایج نشان داد که بستر MS دارای بیشترین درصد باززایی و ترکیب تیمار بستر MS تمام غلظت، همراه با 3 میلیگرم در لیتر هورمون BAP بیشترین باززایی را بهخود اختصاص داده است. بیشترین مقدار شاخهزایی در غلظت 5 میلیگرم در لیتر BAP حاصل شد. ترکیب تیمار محیط پایه MS/4 همراه با 5 میلیگرم در لیتر BAP و محیط پایه MS/4 همراه با 5/0 میلیگرم در لیترIBA و 5 میلیگرم در لیتر BAP بیشترین شاخهزایی را از خود نشان دادند. محیط MS/4 حاوی 5/0 میلیگرم در لیتر IBA و 5 میلیگرم در لیتر BAP دارای کمترین و محیط MS فاقد هورمون، بیشترین طول شاخه را داشتند. شاخههای تولیدی با موفقیت ریشهدار شدند. سپس گیاهچههای ریشهدار شده به شرایط خارج از آزمایشگاه منتقل و سازگار شدند. نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از تحقیق میتوان گفت که محیط پایهMS تمام غلظت محیط مناسبی برای گونه رز ساناز میباشد. گونه ساناز در غلظتهای نسبتاً بالای سیتوکینین (BAP) از باززایی و شاخهزایی نسبتاً بالایی برخوردار است. با افزایش میزان سیتوکینین محیط تعداد شاخههای ایجاد شده افزایش یافت اما طول شاخهها کاهش یافت. بیشترین رشد شاخهها در محیط فاقد هورمون اتفاق افتاد.
رز ساناز
طول شاخه
سیتوکینین
پرآوری
2017
01
20
59
74
https://jopp.gau.ac.ir/article_3524_692dff3d819ec9a558c3fb61d014d4c8.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
تاثیر بذر و پیشتیمار آن بر عملکرد و صفات دو رقم پیاز خوراکی (Allium cepa L.)
موسی
ایزدخوان شیشوان
مهدی
تاج بخش شیشوان
بهمن
پاسبان اسلام
جلال
جلیلیان
سابقه و هدف: این پژوهش به منظور بررسی تاثیر پرایمینگ و اندازۀ بذر بر عملکرد بیولوژیکی، صفات رویشی و فنولوژی ژنوتیپهای پیاز خوراکی انجام شد. مواد و روشها: به منظور ارزیابی تاثیر پرایمینگ و اندازۀ بذر بر عملکرد بیولوژیکی و صفات رویشی و فنولوژی ژنوتیپهای پیاز خوراکی این پژوهش در دو سال زراعی (1391 و 1392) به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی اجرا گردید. فاکتورهای آزمایش شامل پرایمینگ در چهار سطح (هیدرو پرایمینگ با آب مقطر اسموپرایمینگ با نیترات پتاسیم، پرایمینگ با استفاده از مادۀ فولامین و شاهد) اندازۀ بذر در سه سطح (ریز، متوسط و درشت) و ارقام در دو سطح (قرمزآذرشهر و زرقان) بود.ویژگیهای عملکرد بیولوژیک، تعداد، طول، سطح و شاخص سطح برگ، نسبت سوخدهی، نسبت برگ، درصد بولتینگ، شمار روز تا سوخدهی، رسیدگی فیزیولوژیکی و برداشت مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد که اثر پیش تیمار و اندازۀ بذر از نظر تمام ویژگیهای مورد بررسی از لحاظ آماری تفاوت معنیدار نشان داد. پرایمینگ بذر موجب بهبود عملکرد بیولوژیکی و صفات رویشی و فنولوژی گردید به طوری که بیشترین عملکرد بیولوژیکی، سطح برگ، شاخص سطح برگ و شاخص سوخدهی به ترتیب 98/105تن در هکتار 77/123 سانتیمترمربع،25/8 و 99/4 به پرایمینگ با فولامین تعلق داشت و کمترین آنها از تیمار شاهد بهدست آمد. همچنین مقایسه میانگینها نشان داد که بیشترین عملکرد بیولوژیکی، سطح برگ، شاخص سطح برگ وشاخص سوخدهی به ترتیب 33/100 تن در هکتار 38/119 سانتیمترمربع، 96/7 و 98/4 از بذرهای درشت و کمترین آنها از بذر ریز بهدست آمد. اثر سودمند پرایمینگ و بذر درشت بر عملکرد بیولوژیکی و صفات رویشی و فنولوژی به سبز شدن و استقرار سریع گیاهچه ها و در نهایت استفاده بهتر از نور، رطوبت خاک و عناصر غذایی به وسیله گیاهان حاصل از بذرهای درشت و بذرهای پرایمینگ شده نسبت داده شد. لذا جهت کشت پیاز استفاده ازبذرهای درشت و پرایمینگ با اسید آمینه فولامین در شرایط مشابه آزمایش قابل توصیه است. نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش پرایمینگ بذر باعث بهبود عملکرد بیولوژیکی و صفات رویشی و فنولوژی گردید. تیمار بذر با استفاده از اسید آمینه فولامین 2% نسبت به سایر روشهای پیشتیمار و اندازه درشت نسبت به سایر اندازههای بذر باعث بهبود ویژگیهای مورد بررسی گردید. بیشترین عملکرد بیولوژیکی، سطح و شاخص سطح برگ و شاخص سوخدهی ازبذرهای درشت و پرایمینگ با ماده فلامین به دست آمد. بنابر این اهمیت پرایمینگ و درجه بندی بذر در این مطالعه آشکار شد، به طوری که برای تضمین عملکرد بیولوژیکی و بهبود صفات رویشی و فنولوژی در پیاز بهتر است ازبذرهای درشت و پرایمینگ با ماده فولامین (2%) استفاده شود.
بولتینگ
شاخص سوخدهی
شاخص سطح برگ
فولامین
2017
01
20
75
96
https://jopp.gau.ac.ir/article_3525_29ac4a04aa0d05615c72688e8d2eea68.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
بررسی مراحل رشد فنولوژیک کیوی (Actinidia deliciosa) رقم هایوارد در غرب گیلان
ابراهیم
عابدی قشلاقی
ابراهیم
فرزام
داوود
جوادی مجدد
سابقه و هدف: کیوی به عنوان یک محصول تازه تجاری شده، در مقایسه با سایر محصولات کشاورزی که در شرایط آبوهوایی مشابه آن در کشور کشت میشوند بازده اقتصادی بالایی دارد. همچنین، این میوه در ایران نسبت به سایر کشورهای تولید کننده آن از کیفیت بهتری برخوردار است. شیوههای مدیریتی مانند هرس، استفاده از تنظیمکنندههای رشد، کودها، آفتکشها، گرده افشانی مکانیکی، طبیعی، دستی، تنک گل و میوه، زمان برداشت و غیره بر شناخت مراحل خاص فنولوژیکی تاکید میکنند. بنابراین، هدف از این آزمایش توصیف مراحل فنولوژی کیوی رقم هایوارد در مقیاس "بیبیسیاچ" در غرب استان گیلان و محاسبه نیاز گرمایی است که در پیشبینی زمان رسیدن به مراحل فنولوژی سودمند است. مواد و روشها: این آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار با 12تاک انجام شد. بر روی هر تاک 4 شاخه بارده (در هر طرف 2 عدد) انتخاب و برای دادهبرداری علامتگذاری شد. جزئیات مراحل اصلی و ثانویه فنولوژی با استفاده از مقیاس"بیبیسیاچ" برای 2 سال در منطقه غرب گیلان (شهرستان آستارا) از تاکهای بالغ تعیین شد. درصد شکفتن جوانهها و درصد شاخههای بارور بر روی شاخههای بارده بررسی شد. منحنی رشد میوه با اندازهگیری ابعاد میوه و آب هم حجم میوه، تغییرات مواد جامد محلول با استفاده از قندسنج دستی و اثر درجه حرارت بر گلدهی و رشد میوه مورد بررسی قرار گرفت. نیاز حرارتی مراحل مختلف نمو به صورت روز درجه رشد محاسبه شد. یافتهها: 8 مرحله اصلی رشد کیوی در مقیاس "بیبیسی اچ" شامل؛ مرحله 0 (نمو جوانه)، مرحله 1 (نمو برگ)، مرحله 3 (نمو شاخه)، مرحله 5 (ظهور گل آذین)، مرحله 6 (گلدهی)، مرحله 7 (نمو میوه)، مرحله 8 (بلوغ میوه) و مرحله 9 (پیری، شروع خواب) است، که از 27 اسفند ماه با آغاز تورم جوانه (مرحله 01) شروع و در چهارم دیماه با ریزش همه برگها و شروع دوره خفتگی زمستان (مرحله97) پایان یافت. زمان هر یک از مراحل ثانویه و برخی از شیوههای مدیریتی مربوط به هر یک از این مراحل در مقیاس "بیبیسی اچ" ذکر شد. درصد شکفتن جوانهها از انتهای شاخه به سمت نوک آن افزایش یافت بهطوریکه تمام جوانههای خفته در پایین شاخه قرار داشتند. همچنین درصد شکفتن جوانهها و تعداد شاخسارههای بارور تحت تاثیر سال قرار گرفت. منحنی رشد میوه به صورت سیگموئیدی دوگانه بود و افزایش مواد جامد محلول میوه حدود 3 ماه بعد از تشکیل میوه مشاهده شد. رقم هایوارد بعد از شکستن خفتگی و از زمان شروع تورم جوانه تا رسیدن به گلدهی کامل 67/10±275/429 روز درجه رشد، برای رسیدن به 50 درصد اندازه نهایی میوه 8/65±5/1187 روز درجه رشد و برای رسیدن به بلوغ فیزیولوژیکی به 92/19±58/2763 روز درجه رشد نیاز داشت. نتیجهگیری: تعیین نیاز حرارتی در پیشبینی زمانهای مدیریتی حائز اهمیت است بهطوریکه اختلاف دمای روزها در سالهای مختلف، مراحل مختلف نمو را تحت تاثیر قرار داد. از این شاخص میتوان برای پیشبینی مراحل نمو و در نتیجه برای اعمال کارهای مدیریتی مانند زمان تنک گل، تنک میوه، هرس سبز، هرس زمستان، کودآبیاری، مبارزه با بیماریها، آفات و همچنین پیشبینی زمان بلوغ فیزیولوژی میوه استفاده کرد.
فنولوژی
کیوی هایوارد
مقیاس "بیبیسیاچ"
2017
01
20
97
116
https://jopp.gau.ac.ir/article_3526_ecb94f520b3abe77eee475c0409d2c70.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
اثر سطوح کود دامی و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه، عملکرد برگ و ایندیگو وسمه
سرور
خرم دل
پرویز
رضوانی مقدم
مینا
هوشمند
فاطمه
معلم بنهنگی
مقدمه وسمه (Indigofera tinctoria L.) گیاهی فراموششده و دارویی از خانواده بقولات است. این گیاه یکساله، دوساله و چندساله است، ولی اغلب به صورت یکساله کاشته میشود (6). ایندیگو که در صنعت برای رنگزائی استفاده میشود، از برگهای وسمه استخراج میگردد. این ماده رنگ آبی دارد. وقتی دو گروه ایندوکسیل به طور خود به خود در شرایط حضور اکسیژن هستند، یک مولکول ایندیگو تشکیل می-گردد (14). مواد و روشها این آزمایش با هدف بررسی اثر سطوح کود دامی و تراکم بوته بر خصوصیات کمی و کیفی گیاه فراموششده و صنعتی وسمه به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی و با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در دو سال زراعی 93-1392 و 94-1393 اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل پنج سطح کود دامی از نوع کود گاوی پوسیده (صفر، 10، 20، 30 و 40 تن در هکتار) و چهار تراکم بوته (10، 20، 30 و 40 بوته در متر مربع) بود. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع بوته، قطر تاجپوشش، اجزای عملکرد (شامل تعداد شاخه جانبی در بوته، تعداد نیام در بوته، تعداد بذر در بوته و وزن بذر در بوته)، عملکرد برگ، عملکرد نیام، عملکرد ساقه، عملکرد بیولوژیکی و محتوی و عملکرد ایندیگو وسمه بودند. یافتهها نتایج نشان داد که اثر سطوح کود دامی و تراکم بر ارتفاع بوته، قطر تاجپوشش، تعداد شاخه جانبی در بوته، تعداد نیام در بوته، تعداد بذر در بوته، وزن بذر در بوته، عملکرد برگ، عملکرد ساقه، عملکرد نیام، عملکرد بیولوژیکی و عملکرد ایندیگو وسمه معنیدار (01/0≥p) بود. بالاترین قطر تاجپوشش مربوط به کاربرد 30 تن کود دامی (3/88 سانتیمتر) بود و کمترین میزان برای شاهد (6/16 سانتیمتر) به دست آمد. بالاترین قطر تاجپوشش وسمه برای تراکم 30 بوته در متر مربع با 56 سانتیمتر مشاهده شد. بیشترین عملکرد برگ در شرایط مصرف 30 تن کود دامی در هکتار با 69/250 گرم بر متر مربع بدست آمد. بالاترین عملکرد برگ مربوط به تراکم 30 بوته در متر مربع با 37/224 گرم بر متر مربع بود. بالاترین عملکرد ایندیگو برای مصرف 30 تن در هکتار (01/2 گرم بر متر مربع) حاصل گردید. با افزایش تراکم بوته از 10 به 30 بوته در متر مربع، عملکرد ایندیگو 16 درصد افزایش یافت. نتیجهگیری افزایش مصرف کود دامی از صفر تا 30 تن در هکتار عملکرد کمی و کیفی وسمه افزایش یافت. با افزایش تراکم بوته از 10 به 30 بوته در متر مربع، رشد، اجزای عملکرد و عملکرد برگ، ساقه، نیام و ایندیگو وسمه به طور معنیداری افزایش یافت.
بقولات
عملکرد ایندیگو
گیاه فراموش شده
گیاه صنعتی
2017
01
20
117
143
https://jopp.gau.ac.ir/article_3527_1ef3c9e8e10db1916b38fc315cccf114.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
تولید آنتوسیانین دلفینیدین در گلبرگهای گل ژاله (ژربرا) با اگرواینفیلتریشن سازههای ژنی رنگ گل
فرزاد
نظری
مرتضی
خوشخوی
پژمان
آزادی
چکیده سابقه و هدف: بررسی کارکرد ژنهای عامل ایجاد رنگ گل در ژاله (ژربرا)، به دلیل کارآیی پایین شیوههای تراریختی و نیز زمان طولانی مورد نیاز برای تولید گیاهان تراریخت پایدار ، به طور معمول به کندی انجام می شود (2). برای واکاوی کارکرد این ژنها می توان از بیان موقت آنها با شیوه اگرواینفیلتریشن به عنوان یک راه چاره بهرهگیری کرد. مواد و روشها: به همین دلیل این آزمایش در2 مرحله انجام شد، نخست در 12 رقم گل ژاله به رنگهای مختلف آزمایش اگرواینفیلتریشن با 3 سازه ژنی رنگ گل در مسیر آنتوسانینها (1-CcF3´5´H: دارای یک ژن رنگ،2- Del2: دارای 3 ژن رنگ گل و 3- Del8: دارای 5 ژن رنگ گل) انجام شد. برای اگرواینفیلتریشن از آگروباکتریوم (A. tumefaciens) نژاد EHA 101 با پلاسمید pBIH و دارای یک یا چند ژن از ژنهای فلاونوئید ʹ3،ʹ5-هیدروکسیلاز (F3´5´H) ، دیهیدروفلاونول4-ریداکتاز (DFR) ، آنتوسیانیدین سنتاز (ANS) ، فلاونون 3 بتا-هیدروکسیلاز (F3H) ، چالکون ایزومراز (CHI) و یک ژن نشانگر انتخابی مقاومت به هایگرومایسین (hpt) بهرهگیری شد. پس از کشت آگروباکتریوم دارای سازههای ژنی در محیط کشتهای رشد، انگیزش و نیز اینفیلتریشن، تعلیق آن در پایه گلبرگها با سرنگ تزریق شد. یافتهها: مشاهده ظاهری نتایج آزمایش اول نشان داد که گلبرگهای رقمهای به رنگ صورتی دارای تغییر رنگ گلبرگ گل به سمت آبی و تولید آنتوسیانین دلفینیدین هستند. سپس این آزمایش برای بار دوم با 4 رقم به تقریب صورتی رنگ (‘Aqua Melone’، ‘Bismarck’،‘Esmara’ و ‘Rosalin’) و با همان سازهها تکرار شد. نتایج واکاوی HPLC چهار نوع آنتوسیانین دلفینیدین، سیانیدین، پلارگونیدین و پئونیدین گلبرگهای تزریق یافته نشان داد که، گلبرگهای رقم ‘Bismarck’ با سازه 5 ژنی pBIH-35S-Del8 بیشترین مقدار دلفینیدین را تولید میکند. نتیجهگیری: بنابراین میتوان رقم ‘Bismarck’ ژاله را برای انتقال پایدار ژنهای درگیر در مسیر آنتوسیانینها، با هدف تغییر رنگ گل به ویژه تولید دلفینیدین پیشنهاد کرد. چکیده سابقه و هدف: بررسی کارکرد ژنهای عامل ایجاد رنگ گل در ژاله (ژربرا)، به دلیل کارآیی پایین شیوههای تراریختی و نیز زمان طولانی مورد نیاز برای تولید گیاهان تراریخت پایدار ، به طور معمول به کندی انجام می شود (2). برای واکاوی کارکرد این ژنها می توان از بیان موقت آنها با شیوه اگرواینفیلتریشن به عنوان یک راه چاره بهرهگیری کرد. یافتهها: مشاهده ظاهری نتایج آزمایش اول نشان داد که گلبرگهای رقمهای به رنگ صورتی دارای تغییر رنگ گلبرگ گل به سمت آبی و تولید آنتوسیانین دلفینیدین هستند. سپس این آزمایش برای بار دوم با 4 رقم به تقریب صورتی رنگ (‘Aqua Melone’، ‘Bismarck’،‘Esmara’ و ‘Rosalin’) و با همان سازهها تکرار شد. نتایج واکاوی HPLC چهار نوع آنتوسیانین دلفینیدین، سیانیدین، پلارگونیدین و پئونیدین گلبرگهای تزریق یافته نشان داد که، گلبرگهای رقم ‘Bismarck’ با سازه 5 ژنی pBIH-35S-Del8 بیشترین مقدار دلفینیدین را تولید میکند. نتیجهگیری: بنابراین میتوان رقم ‘Bismarck’ ژاله را برای انتقال پایدار ژنهای درگیر در مسیر آنتوسیانینها، با هدف تغییر رنگ گل به ویژه تولید دلفینیدین پیشنهاد کرد.
اگرواینفیلتریشن
ژن فلاونوئید ʹ3
ʹ5-هیدروکسیلاز
دلفینیدین
ژاله (ژربرا)
2017
01
20
145
164
https://jopp.gau.ac.ir/article_3528_3aab25c7867c95c83c6cf9162837f6f4.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
اثر تیمارهای ایندول بوتیریک اسید و آگروباکتریوم رایزوژنز بر ریشهزایی قلمههای چوب سخت پایههای رویشی MM106 و EM9 سیب
فهیمه
آزموده
غلامحسین
داوری نژاد
نسرین
مشتاقی
حسین
آرویی
چکیده سابقه و هدف: در میوهکاری نوین و صنعتی امروزه پایه پیوندی در میزان تولید، اقتصاد باغ، پیرایش و عمر درختان، برداشت محصول و در پایان در مدیریت باغ نقش اساسی و تعیین کنندهای را ایفا مینماید. در واقع نیمی از پیکره درخت را پایه تشکیل میدهد که درون خاک قرار گرفته و پس از احداث باغ قابل تعویض و بهبود نمیباشد. از این نظر گزینش پایه مناسب برای یک رقم و برای شرایط اقلیمی و خاکی یک منطقه همانند گزینش رقم پیوندی دارای اهمیت است. کاربرد و توسعه این پایههای رویشی ضروری به نظر میرسد و این امر به در دسترس بودن یک روش ساده و آسان تکثیر این پایهها بستگی دارد. مواد و روشها: به منظور بررسی تأثیر غلظتهای مختلف هورمون ایندول بوتیریک اسید IBA (0-1000-2000-3000 پیپیام) و آگروباکتریوم رایزوژنز Agrobacterium rhizogenes نژاد 15834 به تنهایی و در ترکیب با یکدیگر روی ظرفیت ریشهزایی قلمههای دو پایه رویشی سیب شامل EM9 و MM106، آزمایشی به صورت طرح اسپیلت فاکتوریل با 3 تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. آگروباکتریوم رایزوژنز به عنوان عامل اصلی و سطوح مختلف ایندول بوتیریک اسید و پایهها به صورت فاکتوریل به عنوان عوامل فرعی درنظر گرفته شدند. در این آزمایش از محیط کشت، مخلوط پرلیت و ماسه ضدعفونی شده به نسبت 1:1 استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که درصدهای مختلف ریشهزایی در قلمههای تیمارشده با آگروباکتریوم رایزوژنز و ترکیب هورمون ایندول بوتیریک اسید به اضافه آگروباکتریوم رایزوژنز به دست آمد در حالی که با کاربرد هورمون به تنهایی، هیچ ریشهای در هر دو نوع پایه رویشی مشاهده نشد. بیشترین میزان ریشهزایی (06/45 درصد) در قلمههای پایه رویشی EM9 تیمار شده با آگروباکتریوم رایزوژنز و غلظت 3000 پیپیام ایندول بوتیریک اسید بدست آمد. بیشترین میانگین طول ریشه (45/4 سانتیمتر) از تیمار آگروباکتریوم رایزوژنز به اضافه 3000 پیپیام ایندول بوتیریک اسید بدست آمد. بیشترین تعداد ریشه اصلی و فرعی نیز (به ترتیب 3 و 5/6) در پایه رویشی MM106 تیمار شده با آگروباکتریوم رایزوژنز مشاهده گردید. میزان کالوسزایی قلمهها با کاربرد تیمار آگروباکتریوم رایزوژنز کاهش یافت به طوری که بیشترین میانگین درصد کالوسزایی (42/86 درصد) در پایه رویشی EM9 و تیمار شاهد مشاهده شد. نتیجه گیری: تیمار ترکیبی آگروباکتریوم رایزوژنز به اضافه هورمون ایندول بوتیریک اسید سطح 3000 پیپیام به عنوان بهترین تیمار برای ریشهزایی قلمههای EM9 و MM106 سیب در این آزمایش شناخته شد. واژههای کلیدی: قلمه، آگروباکتریوم، پایههای مالینگ، ریشهزایی، کالوسزایی واژههای کلیدی: قلمه، آگروباکتریوم، پایههای مالینگ، ریشهزایی، کالوسزایی واژههای کلیدی:
قلمه
آگروباکتریوم
پایههای مالینگ
ریشهزایی
کالوسزایی
2017
06
03
165
184
https://jopp.gau.ac.ir/article_3529_1ea89d2ef76fa23d24671697601d5157.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1395
23
4
ارزیابی تحمل به تنش رطوبتی در اکوتیپهای زیره سبز با استفاده از شاخصهای تحمل تنش
بهزاد
صفری
سیدمحمدمهدی
مرتضویان
سیداحمد
سادات نوری
بهروز
فوقی
سابقه و هدف: زیره سبز بهعنوان مهمترین گیاه دارویی اهلی در ایران شناخته شدهاست که هر ساله بر اهمیت و سطح زیر کشت آن افزوده میشود. میزان عملکرد دانه زیره سبز در اکثر مناطق ایران به علت بروز تنش رطوبتی کاهش مییابد. تاکنون عمدة ارزیابیها بر روی تعداد محدودی اکوتیپ زیره سبز و یا عمدتاً در شرایط آبیاری نرمال در کشور صورت گرفته است؛ لذا این آزمایش با هدف ارزیابی توام متنوع-ترین اکوتیپهای زیره سبز رایج و مورد کشت در نقاط عمده زیرهکاری کشور از نظر عملکرد دانه و تعیین اثر تنش خشکی در مرحله گلدهی بر عملکرد آنها، شناسایی ارقام متحمل به تنش برای یافتن منابع ژنتیکی متحمل جهت تشکیل جمعیتهای در حال تفرق با استفاده از شاخصهای تحمل و حساسیت به تنش و نوع واکنش اکوتیپها به شرایط تنش خشکی و آبیاری نرمال در اکوتیپهای زیره سبز صورت گرفت. مواد و روشها: به منظور بررسی اثر تنش رطوبتی بر عملکرد دانه 49 اکوتیپ بومی زیره سبز آزمایشی در قالب طرح لاتیس 7×7 با دو تکرار در مزرعه پژوهشی پردیس ابوریحان – دانشگاه تهران در سال زراعی 92-1391 اجرا شد. اعمال تنش رطوبتی در مرحله 50 درصد گلدهی به صورت 30 درصد ظرفیت زراعی صورت گرفت. تجزیه واریانس در قالب طرح لاتیس و سنجش کارایی نسبی آن نسبت به طرح بلوکهای کامل تصادفی صورت گرفته و پس از اعمال تصحیح لاتیس تجزیه واریانس در قالب طرح بلوکهای تصادفی ادامه یافت. محاسبه 11 شاخص تحمل به تنش براساس عملکرد در شرایط تنش خشکی و نرمال، محاسبه همبستگی بین مقادیر شاخص ها با یکدیگر و عملکرد دانه و نیز تجزیه به مولفه های اصلی با استفاده از ماتریس ضرایب همبستگی انجام گرفت. یافتهها: کارایی نسبی طرح لاتیس نسبت به طرح بلوکهای کامل تصادفی برای شرایط نرمال برابر 153 درصد و در شرایط تنش 148 درصد بود. بر اساس میزان عملکرد اکوتیپهای مورد بررسی در شرایط بدون تنش و تنش، 11 شاخص تحمل و حساسیت به تنش برآورد گردید. نتایج تجزیه همبستگی، تجزیه به مولفههای اصلی و ترسیم بایپلات شاخصها نشان داد که بین شاخصهای محاسبه شده شاخصهای MP، GMP، STI، Harm، K1STI، K2STI مناسبترین شاخصها برای انتخاب اکوتیپهای با پتانسیل و پایداری عملکرد بالا می-باشند. تجزیه خوشهای بر اساس شاخصهای تحمل، اکوتیپها را در سه گروه جداگانه قرار داد به طوریکه اکوتیپهای متحمل در گروه مشترکی قرار گرفتند. توزیع اکوتیپها در فضای بایپلات، وجود تنوع ژنتیکی بین اکوتیپها را نسبت به تنش خشکی نشان داد. نتیجهگیری: اکوتیپهای کرمان (بافت)، خراسان جنوبی (درمیان)، یزد (صدوق) متحملترین و اکوتیپهای خراسان شمالی (اسفراین)، اصفهان (اردستان)، خراسان رضوی (کاشمر) به عنوان حساسترین اکوتیپها به تنش خشکی مرحله گلدهی شناسایی شدند. لذا استفاده از این اکوتیپها به عنوان والدین تلاقی در برنامههای اصلاحی ارقام متحمل به خشکی توصیه میشوند.
تنوع ژنتیکی
زیره سبز
عملکرد
کم آبیاری
2017
01
20
185
204
https://jopp.gau.ac.ir/article_3530_4cc342732d5cd2a40bf609acbda52f32.pdf