2024-03-29T13:26:19Z
https://jopp.gau.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=615
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
مطالعه تنوع ژنتیکی، همبستگی صفات و تجزیه علیت توده های سیاه دانه (.Nigella sativa L)
محمود
قربان زاده نقاب
محمد
زارع مهرجردی
سابقه و هدف: سیاه دانه با نام علمیL. Nigella sativa یک گیاه دارویی دو لپه، علفی و یکساله که متعلق به خانواده آلاله می باشد. این گیاه بومی غرب آسیا بوده که منشأ آن را خاورمیانه و شبه قاره هند گزارش کرده اند. کشور ایران دارای موقعیت منحصر به فردی از نظر تنوع ژنتیکی در گونه های مختلف گیاهی بخصوص گیاهان دارویی میباشد. ارقام سیاه دانه موجود درکشور دارای تنوع بسیار بالایی از نظر صفات کیفی و کمی هستند. مطالعات قبلی در سیاه دانه نشان داد که بین عملکرد دانه با صفات عملکرد بیولوژیک، تعداد دانه در فولیکول، تعداد دانه در گیاه، ارتفاع بوته، تعداد انشعاب های ساقه و شاخص برداشت همبستگی مثبت و بالایی وجود دارد. بیشترین اثر مسقیم بر عملکرد دانه مربوط به عملکرد بیولوژیک بود. تنوع موجود در توده های سیاه دانه می تواند منبع مناسبی برای کارهای اصلاحی باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تنوع ، مطالعه همبستگی صفات، تجزیه علیت و تعیین مهمترین صفات موثر در عملکرد توده های سیاه دانه صورت پذیرفت. مواد و روش ها: به منظور بررسی تنوع، مطالعه ضرایب همبستگی و تجزیه علیت صفات مرتبط با عملکرد دانه 16 توده بومی سیاه دانه(گرگان، گنبد، ارومیه، اهواز، جوین، دشت مغان، زابل، زاهدان، سبزوار، سراوان، شیروان، کاشمر، بجنورد، مریوان، مشهد و کرمان) در مرزعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی مجتمع آموزش عالی شیروان مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمایش به صورت طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. صفات تعداد روز از کاشت تا شروع گلدهی ،50 درصد گلدهی و اتمام گلدهی، ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی ، تعداد کپسول در گیاه، وزن کپسول، تعداد دانه درکپسول، وزن هزار دانه، بیوماس تک بوته، شاخص برداشت و عملکرد دانه در هکتار در این پژوهش اندازهگیری شدند. مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن در سطح احتمال یک درصد انجام گرفت. تجزیه علیت برای عملکرد دانه بر اساس صفات باقی مانده در روش رگرسیون چند متغیره انجام شد. جهت تجزیه آماری از نرم افزار R، JMP4 و Statistiac v.8 استفاده شد. یافته ها: بر اساس تجزیه واریانس بین توده ها اختلاف معنی داری برای تمام صفات اندازه گیری شده وجود دارد. توده مشهد و زاهدان بیشترین تعداد روز تا گلدهی و توده ارومیه کمترین تعداد روز را دارا بود. توده مشهد و گرگان به ترتیب با 1131 و 272 کیلوگرم در هکتار بیشترین و کمترین عملکرد دانه را داشتند. همبستگی عملکرد دانه با تعداد کپسول درگیاه، بیوماس گیاه ، وزن کپسول، تعداد شاخه فرعی و شاخص برداشت مثبت و معنی دار بود. گروهبندی تودههای مناطق مختلف در دستههای مختلف خوشه نشان میدهد که بین تنوع ژنتیکی و تنوع جغرافیایی تطابق خوبی وجود ندارد. تجزیه رگرسیون مرحلهای نشان داد که حدود 5/68 درصد از تغییرات عملکرد دانه وابسته به صفت تعداد کپسول در بوته است. سپس صفت بیوماس، وزن هزار دانه و تعداد روز تا 50 درصد گلدهی وارد مدل گردیدند که به ترتیب 4، 6/2 و2/1 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه نمودند. در تجزیه علیت تعداد کپسول در گیاه بیشترین اثر مستقیم(**59/0) را بر روی عملکرد دانه داشت و بالاترین اثر غیر مستقیم مربوط به صفت بیوماس از طریق تعداد کپسول در گیاه(395/0) بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد تنوع قابل ملاحظه ای را در تودههای سیاه دانه وجود دارد و تودههای سیاه دانه دارای پتانسیل ژنتیکی بالایی جهت استفاده در برنامههای اصلاحی هستند، بنابراین می توان از طریق انتخاب ارقام با خصوصیات زراعی مطلوب برای تولید یک رقم جدید اقدام نمود. تجزیه علیت نشان داد که تعداد کپسول در گیاه و وزن هزار دانه سهم مهمی بر عملکرد دانه سیاه دانه دارند، لذا انتخاب برای این صفات احتمالا می تواند منجر به بهبود عملکرد دانه سیاه دانه شود
اجزای عملکرد
رگرسیون
تجزیه خوشه ای
2018
11
22
1
12
https://jopp.gau.ac.ir/article_4353_b90bbe4bc39a79b70a1a26fcc6b541e2.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
تاثیر مالچ پلاستیکی قرمز بر ویژگیهای کیفی و فعالیت آنتیاکسیدانی ارقام مختلف توت فرنگی
سعید
شیوخی سوغانلو
محمود
رائینی
چکیده سابقه و هدف: استفاده از مالچها، به ویژه مالچهای پلاستیکی نه تنها سبب زودرسی میوه، بلکه در افزایش مقدار محصول، کیفیت میوه، عطر و طعم آن موثر است. مالچ پلاستیکی افزون بر افزایش باردهی و کیفیت میوه سبب کاهش تلفات آب از راه تبخیر، جلوگیری از رشد علفهای هرز و در نهایت کاهش مصرف شیمیایی میشود. هدف از این پژوهش،بررسی تاثیر مالچ پلاستیکی قرمز بر ویژگیهای کیفی و فعالیت آنتیاکسیدانی سه رقم مختلف توتفرنگی است. مواد و روشها: در این پژوهش، به منظور بررسی تاثیر مالچ پلاستیکی قرمز بر خصوصیات کیفی ارقام مختلف میوه توتفرنگی، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تیمار آزمایشی شامل (سه رقم کاماروسا، سیلوا و گاویتا) در سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در سال زراعی 94-1393 انجام شد. میوهها، بسته به سرعت رسیدگی در یک دوره زمانی 4 روزه برداشت شدند و پس از هر برداشت، میوههای هر بوته به دقت توزین شد فعالیت آنتیاکسیدانی، ترکیبات فنلی و فلاونوئید میوه اندازهگیری شد. دادههای به دست آمده در پایان آزمایش، با بهرهگیری از نرم افزار SAS تجزیه و از آزمون SNK برای مقایسه میانگینها استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد، مالچ پلاستیکی قرمز اثر معنیداری بر عملکرد وزن میوه و خصوصیات کیفی میوه در سه رقم توت فرنگی داشت. بهطوریکه عملکرد وزن میوه توتفرنگی رقم سیلوا (35/17859 گرم در بوته) بیش از دو رقم دیگر بود. بیشترین عملکرد کل تعداد میوه در رقم سیلوا (1767) و کمترین آن مربوط به رقم گاویتا (798) بود. میزان آنتوسیانین میوه در رقمهای کاماروسا و گاویتا به ترتیب با ( mg/100g56/80) و (mg/100g 2/77) بالاتر از رقم سیلوا (mg/100g 26/69) بود، اما تفاوت معنی داری میان این دو رقم دیده نشد. محتوای فنل کل و فلاونوئید میوه رقم کاماروسا به ترتیب با مقادیر ( mg/g53/55) و (mg/g16/60) نسبت به دو رقم دیگر بالاتر بود. همچنین نتایج نشان داد که، مالچ پلاستیکی قرمز اثر معنیداری بر فعالیت آنتی-اکسیدانی(IC50)سه رقم مختلف، نداشت. نتیجهگیری: بر پایه یافتههای این پژوهش، عملکرد کل میوه توتفرنگی در رقم سیلوا در مقایسه با ارقام کاماروسا و گاویتا، بالاتر بود. همچنین بالاتر بودن محتوای آنتوسیانین کل، محتوای فنل و فلاونوئید میوه توتفرنگی رقم کاماروسا در مقایسه با دیگرارقام را میتوان به پتانسیل ژنتیکی رقم کاماروسا و کیفیت نور بازتابی از مالچ قرمز نسبت داد. در این پژوهش گمان براین است که، پتانسیل ژنتیکی مطلوب ارقام و کیفیت محیط نوری پیرامونی گیاه، نقش بسزایی را در افزایش کیفیت میوه توتفرنگی ایفا میکند.
کلمات کلیدی: توت فرنگی
مالچ پلاستیکی
زمان برداشت
فعالیت آنتی اکسیدانی
2018
11
22
13
25
https://jopp.gau.ac.ir/article_4358_38977ca036657db47e2c4284dcd35a06.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
بهینهسازی ریزازدیادی گیاه دارویی تجاری استویا (Stevia rebaudiana) از طریق کشت درون شیشهای ریزنمونه رأس شاخه
مهسا
زارعی
سارا
دژستان
مهدی
بهنامیان
سابقه و هدف: استویا (Stevia rebaudiana) شیرینترین گیاه جهان است که بهعنوان جایگزین مناسب شکر برای درمان مشکلات ناشی از چاقی و دیابت موردتوجه قرار گرفته است ولی بذور آن بهسختی جوانه زده و بسیاری از آنها بهدلیل پدیده خودناسازگاری در هنگام شکلگیری غالباً پوک و عقیم هستند. همچنین، تکثیر از طرق بذر مانع تولید جمعیت همسان میشود. بههمین دلیل، کشت بافت رهیافت مناسبی برای تکثیر سریع این گیاه میباشد. هدف از این پژوهش دست یافتن به روشی سریع و کارامد برای ریزازدیادی گیاه دارویی تجاری استویا و تکثیر انبوه کلونهای آن در سطح وسیع است. مواد و روشها: این پژوهش در دو آزمایش جداگانه به اجرا در آمد. در آزمایش اول، ریزنمونههای راس شاخه روی محیط کشت MS غنیشده با غلظتهای 5/0، 1، 5/1 و 2 میلیگرم در لیتر برای هر کدام از تنظیمکنندههای رشد گیاهی IAA ، NAA، IBA، BAP، Kin و GA3 بهعنوان تیمارهای منفرد بههمراه تیمار شاهد (فاقد تنظیمکنندههای رشد گیاهی) کشت شدند. آزمایش بر پایهی طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار انجام گرفت. آزمایش دوم بر اساس نتایج آزمایش اول طراحی گردید. بنابراین، در آزمایش دوم، ریزنمونههای راس شاخه روی محیط کشت MS غنیشده با BAP (0، 1، 2، 3 و 4 میلیگرم در لیتر) و Kin (0، 5/0، 1 و 5/1 میلیگرم در لیتر) کشت شدند. آزمایش بهصورت فاکتوریل بر پایهی طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام گرفت. در آزمایش ریشهزایی، ریز شاخهها در دو محیط کشت MS و MS 1/2 حاوی غلظتهای مختلف NAA (0، 5/0، 1 و 5/1 میلیگرم در لیتر) کشت شدند. این آزمایش همانند آزمایش دوم اجرا گردید. در تمامی آزمایشات، صفات 30 روز پس از کشت و نگهداری در اتاقک رشد اندازهگیری شدند. در نهایت، گیاهچههای ریشهدارشده در ابتدا به شرایط اتاقک رشد سازگار شدند و سپس به گلخانه منتقل شدند. یافتهها: در آزمایش اول اثر تنظیمکنندههای رشد بر کلیه صفات معنیداری بود (p <0.01)، محیط کشت MS حاوی 5/1 میلیگرم در لیتر BAP موثرترین تیمار در بیشترین تعداد شاخه و تعداد میانگره (بهترتیب با میانگین 75/5 شاخه و 5/19 میانگره در بوته) بود و بیشترین طول شاخه مربوط به 2 میلیگرم در لیتر Kin و 5/1 و 2 میلیگرم در لیتر GA3 بود و بهترین تیمارهای کالوسدهی 5/1 میلیگرم در لیتر IBA، 5/1 و 2 میلیگرم در لیتر BAP بودند. در آزمایش دوم، برهمکنش BAP ×Kin بر کلیه صفات معنیداری بود. بیشترین میزان تکثیر شاخه و تعداد میانگره از محیط کشت MS غنیشده با 1 میلیگرم در لیتر BAP + 5/1 میلیگرم در لیتر Kin (بهترتیب با میانگین 67/17 شاخه و 67/38 میانگره در بوته) بهدست آمد. تعداد شاخهها در این تیمار بعد از یک ماه نگهداری مجدد در اتاقک کشت بهطور قابلتوجهی از 67/17 به 55 شاخه در بوته افزایش یافت. موثرترین پاسخ ریشهزایی به تعداد ریشه (با میانگین 55 ریشه در بوته) در محیط کشت MS 1/2 حاوی 5/1 میلیگرم در لیتر NAA مشاهده شد. حدود 92 درصد از گیاهچههای رشدیافته در شرایط درون شیشهای به-طور موفقیتآمیزی با شرایط گلخانه سازگار شدند. نتیجهگیری: در مجموع نتایج همانند مطالعات قبلی حاکی از واکنش مثبت و خوب گیاه استویا به کشت بافت است. محیط کشت MS غنی-شده با 1 میلیگرم در لیتر BAP + 5/1 میلیگرم در لیتر Kin برای پرآوری شاخه ریزنمونه رأس شاخه استویا توصیه میشود و همچنین نگهداری ریزنمونههای کشتشده به مدت دو ماه در اتاقک رشد بهطور چشمگیری تعداد شاخهها را افزایش میدهد. در ریشهزایی نیز محیط کشت MS 1/2 حاوی 5/1 میلیگرم در لیتر NAA نتیجهبخش بود.
اکسین
پرآوری شاخه
تنظیمکنندههای رشد گیاهی
ریشهزایی
سیتوکنین
2018
11
22
27
40
https://jopp.gau.ac.ir/article_4355_1f2662692622dca2feee4649be72da6d.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
ارزیابی استفاده توأم اکسین و چند ترکیب شیمیایی جهت انگیزش ریشه در قلمههای زیتون
مهدی
علیزاده
طاهره
یونس آبادی
اسماعیل
سیفی
مرتضی
صادقی
چکیده سابقه و هدف: افزونش زیتون از طریق قلمه ساقه یک روش ساده و سریع برای نگهداری یکنواختی ژنتیکی و زودباردهی نسبت به نهالهای حاصل از بذر میباشد. سخت ریشهزا بودن، یکی از مشکلات این روش در برخی ارقام است که دلایل آن متفاوت میباشد. بنابراین به منظور بهبود وضعیت ریشهزایی دو رقم زیتون (کرونایکی و میشن)، پژوهش حاضر طراحی و اجرا شد. مواد و روشها: آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در 8 تیمار و سه تکرار و دو روش کاربرد به اجرا در آمد. تیمارهای هورمونی مورد بررسی شامل اکسین (ایندول بوتریک اسید) با غلظت 3000 پیپیام به تنهایی یا در ترکیب با پوترسین (100 و 200 پیپیام)، فلوروگلوسینول (125 و 250 پیپیام)، تیروزین (250 و 500 پیپیام) بود. اعمال تیمارها به دو روش محلولزنی (فرو بردن قاعده قلمهها در محلول) و یا به صورت محلولپاشی(اسپری کردن قلمهها با تیمارهای مورد نظر) انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که واکنش دو رقم زیتون به تیمارهای اعمال شده متفاوت است به طوری که درصد ریشهزایی و طویلترین طول ریشه تحت تاثیر رقم واقع نشد ولی بقیه صفات اندازهگیری شده در دو رقم متفاوت بود. تعداد ریشه، طول ریشه، وزن تر و وزن خشک ریشه در رقم میشن بیشتر از رقم کرونایکی بود و سطح برگ و هم چنین زندهمانی قلمههای زیتون بعد از انتقال به گلدان در رقم کرونایکی نسبت به رقم میشن بیشتر بود. نتایج نشان داد که تمامی تیمارهای اعمال شده تعداد ریشه، وزن تر، وزن خشک و درصد ریشه-زایی و هم چنین سطح برگ و زندهمانی قلمههای زیتون را به طور معنیداری نسبت به تیمار شاهد افزایش دادند، به طوریکه بیشترین افزایش در تیمارهای اکسین در ترکیب با فلوروگلوسینول (250پیپیام) و یا پوترسین (200 پیپیام) نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد. صرف نظر از رقم زیتون مورد مطالعه، روش اعمال تیمارها نیز مهم به نظر میرسد به طوری که بیشترین تعداد و طول ریشه، وزن تر و وزن خشک ریشه در روش محلولزنی مشاهده شد و بیشترین سطح برگ و درصد ریشهزایی در روش محلولپاشی مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر به وضوح نشان میدهد که ترکیب توأم اکسین با برخی ترکیبات شیمیایی مانند فلوروگلوسینول، پوترسین و تیروزین قادر به بهبود ریشهزایی قلمههای زیتون است و کاربرد توام آن ها در نهالستانهای تجاری برای افزونش ارقام زیتون توسط قلمه قابل توصیه است. کلمات کلیدی: ایندول بوتریک اسید، پوترسین، تیروزین، زیتون، فلوروگلوسینول، قلمه کلمات کلیدی: ایندول بوتریک اسید، پوترسین، تیروزین، زیتون، فلوروگلوسینول، قلمه کلمات کلیدی: ایندول بوتریک اسید، پوترسین، تیروزین، زیتون، فلوروگلوسینول، قلمه کلمات کلیدی: ایندول بوتریک اسید، پوترسین، تیروزین، زیتون، فلوروگلوسینول، قلمه
ایندول بوتریک اسید
پوترسین
تیروزین
زیتون
فلوروگلوسینول
2018
11
22
41
54
https://jopp.gau.ac.ir/article_4356_83bd5698384d0910522e90f7160fd137.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
اثر کودهای شیمیایی، آلی و زیستی بر رشد و صفات فیزیولوژیک سیر (Allium sativum L.) در گیلان
لیلا
علیزاد
کیوان
آقائی
معرفت
مصطفوی راد
سابقه و هدف: سیر یکی از مهمترین سبزیجاتی است که در ایران کشت می شود. سیر نه تنها بهعنوان ادویه بلکه بهدلیل خواص درمانی مرتبط با وجود ترکیبات فعال زیستی آن نقش و جایگاه بارزی در میان غذای بشر دارد. عملکرد سیر بسته به روشهای زراعی و رقم متفاوت میباشد. کاربرد کودهای شیمیایی میتواند اثر مخرب بر سلامت خاک داشته باشد و منجر به ناپایداری عملکرد شود، در حالی که تلفیقی از کودهای شیمیایی با کودهای آلی و زیستی میتواند سلامت و حاصلخیزی خاک را حفظ کند. باکتریهای متعددی وجود دارند که برای باردهی گیاهان مفید هستند. باکتریهای آزادزی خاک مانند سودوموناس، آزتوباکتر و آزوسپیریلیوم میتوانند فراهمی عناصر غذایی را از طریق فرآیندهای طبیعی تثبیت نیتروژن و حلالیت فسفر و رشد گیاه را از طریق سنتز مواد محرک رشد افزایش دهد. بدین ترتیب، این آزمایش بهمنظور ارزیابی اثر کودهای شیمیایی، آلی و زیستی بر عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیک توده بومی سیر در شرایط اقلیمی گیلان انجام شد. مواد و روشها: این آزمایش در سال زراعی 96-1395 بهصورت اسپلیت پلات با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در استان گیلان (رشت) و در سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل منابع کود نیتروژن، شامل پنج تن ورمیکمپوست با رطوبت حدود 35 درصد،100 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و هفت و نیم تن ورمیکمپوست + 50 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار و ترکیب کودهای زیستی شامل عدم تلقیح باکتری، آزوسپریلیوم برازیلینس، آزوسپیریلیوم لیپوفروم، سودوموناس پوتیدا، سودوموناس فلورسنس، آزتوباکتر، آزوسپریلیوم + سودوموناس، آزوسپریلیوم + آزتوباکتر، سودوموناس + آزتوباکتر، آزوسپریلیوم + سودوموناس + آزتوباکتر بود. یافتهها: نتایج نشان داد که بالاترین طول بوته، تعداد برگ سیر، وزن بیولوژیک تک بوته و عملکرد سوخ در شرایط کاربرد کود شیمیایی اوره همراه با باکتریهای آزوسپیریلیوم + سودوموناس بهدست آمد. همچنین، همبستگی مثبت و معنیداری بین عملکرد سوخ با صفاتی نظیر طول بوته، تعداد برگ سیر، وزن بیولوژیک تک بوته وجود داشت. بهعلاوه، کاربرد توام کودهای زیستی آزوسپیریلیوم و آزتوباکتر در شرایط استفاده از ورمیکمپوست سبب افزایش عملکرد سوخ ( 33/5654 کیلوگرم در هکتار) گردید. در این آزمایش، استفاده همزمان تمامی کودهای زیستی مورد مطالعه عملکرد سوخ سیر را در سیستم تغذیه تلفیقی افزایش داد. نتیجهگیری: بهطور کلی، عملکرد و اجزای عملکرد سیر واکنش متفاوتی به کاربرد کودهای، شیمیایی، آلی و زیستی نشان دادند. براساس نتایج این آزمایش، کودهای زیستی مختلفی بسته به نوع سیستم تغذیه میتوانند از نظر افزایش عملکرد سوخ سودمند باشند. بهعلاوه، کابرد باکتری-های آزوسپیریلیوم + سودوموناس میتواند برای ارتقای عملکرد سوخ سیر در کشاورزی متداول و تحت شرایط اقلیمی منطقه قابل توصیه باشد.
باکتریهای محرک رشد
سیر
عملکرد سوخ
نیتروژن
ورمیکمپوست
2018
11
22
55
68
https://jopp.gau.ac.ir/article_4357_103a090481e43970d07b4d5084bd2fc1.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
بررسی اثر کم آبیاری در شرایط آبیاری سطحی و زیرسطحی روی رشد سبزینه ای و عملکرد مرکبات
اسماعیل
مقبلی دامنه
روح الله
فتاحی
بهزاد
قربانی
غلامرضا
ربیعی
صمد
اسفندیاری
چکیده سابقه و هدف: با توجه به کمبود شدید آب در سالهای اخیر و بنا بر سیاستهای بخش کشاورزی، آبیاری قطرهای در اکثر گیاهان ایران به اجرا درآمده است. در مناطق خشک و نیمه خشک که با کمبود آب مواجه هستند، در راستای حفاظت از منابع آب و خاک کارایی مصرف آب آبیاری و شوری خاک مسئله مهمی است. در جنوب استان کرمان جهت ارزیابی و رفع مشکلات سیستم آبیاری قطرهای، مدیریت آب در مزرعه، استفاده از آبیاری زیرسطحی و کمآبیاری، مطالعات کافی انجام نشده است. اگر چه آبیاری قطرهای سطحی روش آبیاری موثری است، اما گسترش آن بهخاطر معایبی مانند تبخیر سطحی خاک و هدر رفت آب دارای محدودیتهایی است. اخیرا روش آبیاری زیرسطحی که قادر است از بروز مشکلات ذکر شده جلوگیری کند در جهان کاربرد پیدا کرده است. با توجه به تابش شدید آفتاب و بالا بودن تبخیر سطحی در بسیاری از مناطق ایران، آبیاری زیرسطحی میتواند در کاهش تبخیر بسیار مفید باشد، از طرفی با اعمال کمآبیاری اصولی و تنظیم شده میتوان ضمن افزایش کیفیت محصول استفاده بهینهای از آب داشت. هدف از انجام این تحقیق بررسی کارایی روش آبیاری زیرسطحی در مقایسه با روش آبیاری قطرهای سطحی است. مواد و روشها: در این تحقیق که در ایستگاه تحقیقاتی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی جنوب استان کرمان طی سال زراعی 95-94 به اجرا درآمد، تاثیر روشهای مختلف کمآبیاری (آبیاری با 80% نیاز آبی، 100-60% و 100% نیاز آبی) در سه روش آبیاری قطرهای سطحی، قطرهای زیرسطحی و زیرسطحی عمقی بر رشد سبزینهای (طول شاخه اصلی، طول شاخههای فرعی، تعداد جوانهها، قطر تنه، ارتفاع درخت و حجم کانوپی) و عملکرد مرکبات (پرتقال) بررسی گردید. یافتهها: نتایج نشان داد کم آبیاری 80 درصد نیاز آبی همراه با آبیاری زیرسطحی عمقی علاوه بر 65/33 درصد صرفهجویی در مصرف آب، از لحاظ خصوصیات رویشی و عملکرد محصول نیز اختلاف معنیداری با آبیاری کامل تحت سیستم آبیاری قطرهای سطحی ندارد. اما کم آبیاری در شرایط آبیاری قطرهای سطحی به دلیل تلفات بیشتر آب گیاه را با تنش مواجه کرده و سبب کاهش عملکرد محصول میگردد. کمآبیاری متناوب 100-60 درصد نیاز آبی نسبت به کمآبیاری یکنواخت 80 درصد نیاز آبی دارای خصوصیات رویشی بهتر و عملکرد محصول ضعیفتری بود. نتیجهگیری: آبیاری زیرسطحی عمقی با جلوگیری از تبخیر آب و توزیع مناسب رطوبت در محیط ریشه با 20 درصد حجم کانوپی بیشتر و 28 درصد عملکرد محصول بیشتر نسبت به روش آبیاری قطرهای سطحی بهترین عملکرد را از خود نشان داد.
آبیاری زیرسطحی عمقی
جنوب کرمان
مدیریت آب
مرکبات
2018
11
22
69
82
https://jopp.gau.ac.ir/article_4354_8f40569e9431feaf5614c47fb7ceacd6.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
ارزیابی عملکرد، اسانس و شاخص های سودمندی کشت مخلوط افزایشی گیاه دارویی زوفا (Hyssopus Officinalis) و عدس (Lens culinaris)
فرهاد
حبیب زاده
سعید
حضرتی
بهور
اصغری
مجید
غلامحسینی
محمدجواد
نیکجویان
سابقه و هدف: کشت مخلوط میتواند بهعنوان یکی از راههای افزایش عملکرد و پایداری تولید در واحد سطح مطرح باشد. همچنین، گیاهان دارویی نقش بسیار مهمی در سلامت انسان دارند. بسیاری از مردم در کشورهای مختلف جهان به سمت مصرف این داروها گرایش پیدا کردهاند. نیاز برای این گیاهان به دلیل تولید داروهای گیاهی، محصولات آرایشی و بهداشتی در بازارهای ملی و بینالمللی رو به افزایش است. بنابراین بهبود کیفیت فرآوردههای طبیعی از گیاهان دارویی ضروری بهنظر میرسد. بهمنظور بهبود کیفیت گیاه دارویی زوفا (Hyssopus officinalis) و حاصلخیزی خاک بهوسیله تثبیت زیستی نیتروژن با باکتریها توسط عدس (Lens culinaris)، آزمایشی بهصورت ترکیبهای مختلف کشت مخلوط زوفا و عدس انجام گردید. مواد و روشها: آزمایش در سال 1395 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کشت خالص زوفا (A)، کشت خالص عدس (B)، 100% زوفا + 25% عدس(C)، 100% زوفا + 50% عدس (D)، 100% عدس+ 25% زوفا (E) و 100% عدس+ 50% زوفا (F) بودند. یافتهها: نتایج نشان داد که بیشترین میزان وزن تر و خشک زوفا در واحد سطح، از کشت خالص آن (A) و کشت مخلوط 100% زوفا + 25% عدس ( C) بهدست آمد. بیشترین میزان اسانس زوفا در حالت کشت مخلوط 100% زوفا + 25% عدس (C) و کشت مخلوط 100% زوفا + 50% عدس (D) حاصل گردید که از نظر آماری تفاوت معنیداری با هم نداشتند. مقایسه میانگین عملکرد اسانس زوفا در واحد سطح نشان داد که کشت خالص زوفا (A) و کشت مخلوط 100% زوفا + 25% عدس (C) بیشترین مقدار را نشان داده و از لحاظ آماری با هم تفاوت معنیداری نداشتند. بیشترین مقدار عملکرد عدس در کشت خالص آن به دست آمد که باحالتهای مختلف کشت مخلوط تفاوت معنیداری نشان داد. کمترین عملکرد عدس در واحد سطح از تیمار C (100% زوفا + 25% عدس) به دست آمد. همچنین نتایج مقایسات میانگین نشان داد که تیمار D (100% زوفا + 50% عدس) بالاترین میزان وزن هزار دانه را به خود اختصاص داد که با تیمارهای B (کشت خالص عدس) و C (100% زوفا + 25% عدس) در یک گروه آماری قرار گرفت. علاوه بر این مقایسه میانگینها نشان داد که کشت خالص زوفا (تیمار A) و 100% عدس+ 25% زوفا (تیمار E) بالاترین میزان نیتروژن برگ زوفا و کشت خالص عدس (تیمار B) بالاترین میزان نیتروژن دانه عدس را به همراه داشت. تمام نسبتهای اختلاط زوفا و عدس (بهاستثنای کشت مخلوط 100% عدس+ 50% زوفا – تیمار F)، LER بزرگتر از یک داشتند که برتری کشت مخلوط نسبت به تککشتی را نشان میدهد. لازم به ذکر است که تیمارهای C (100% زوفا + 25% عدس) و D (100% زوفا + 50% عدس) بالاترین میزان LER را به خود اختصاص دادند. نتیجهگیری: بهطورکلی نتایج نشان داد که کشت مخلوط زوفا و عدس میتواند با بهبود استفاده از منابع، موجب ثبات در تولید گردد. همچنین از طریق کاهش مصرف نهادههای شیمیایی با تثبیت نیتروژن در جهت تولید اکولوژیک گیاهان دارویی بهطور قابلملاحظهای مؤثر باشد.
عملکرد اسانس
کشت مخلوط
زوفا
نسبت برابری زمین
2018
11
22
83
99
https://jopp.gau.ac.ir/article_4361_f6bd53455b67ee34775fe4ab178cdd4f.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
ارزیابی مقادیر مختلف آب آبیاری بر برخی از ویژگی های رویشی و زایشی خربزه توده بومی سوسکی سبز پیوندی و غیر پیوندی تحت سیستم آبیاری قطره ای
داریوش
رمضان
سید اکبر
موسوی
سابقه و هدف: با توجه به کمبود منابع آبی در کشور، اتخاذ روش های کم آبیاری و استفاده بهینه از منابع محدود آب، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. یکی از راهکارهای مناسب جهت مقابله با کم آبی، بکارگیری از تکنیک پیوند می باشد. پایه های هیبریدی سیستم ریشه ای قوی و گسترده ای جهت جذب آب و مواد غذائی و انتقال آن به بخش هوائی (پیوندک) گیاه پیوندی دارند. لذا استفاده از فن پیوند سبزی های میوه ای، می تواند به عنوان یک رویکرد برای افزایش مقاومت گیاهان جالیزی به کم آبی مطرح باشد. مطالعات زیادی در دنیا، در مورد ویژگیهای پایههای خاص گیاهان جالیزی از جمله مقاومت به عوامل بیماریزا، دماهای پایین خاک و تنش شوری انجام گرفته است. همچنین توده های گوناگون گیاهان جالیزی، واکنش های متفاوتی در برابر شرایط کم آبی بروز می دهند. اما اطلاعاتی راجع به ترکیب پایه و پیوندک های گوناگون (توده های بومی) در پاسخ به شرایط کم آبیاری به ندرت گزارش شده است. مواد و روشها: جهت بررسی اثرات کم آبیاری بر برخی از پارامترهای کمی و کیفی گیاه خربزه توده بومی سوسکی سبز پیوندی و غیر پیوندی آزمایش مزرعه ای به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه پژوهشی موسسه آموزش عالی امام خمینی (ره) وابسته به وزارت جهاد کشاورزی واقع در شهرک مهندس زراعی در کرج در سال 1393 اجرا گردید. در این پژوهش از سه سطح آبیاری 60 (63/5417 متر مکعب در هکتار)، 80 (64/6853 متر مکعب در هکتار) و 100 (65/8289 مترمکعب در هکتار) درصد بر اساس تخلیه رطوبتی سهل الوصول، به صورت فاکتور اصلی و سه ترکیب پیوندی شامل گیاهان پیوندی روی کدوی هیبریدی شینتوزا، گیاهان پیوندی روی کدوی هیبریدی فرو و گیاهان پیوندی روی خربزه توده بومی سوسکی سبز و همچنین گیاهان غیر پیوندی (شاهد) در سه تکرار به صورت فاکتور فرعی تحت شرایط سیستم آبیاری قطره ای اجرا شد. نیاز آبی خربزه سوسکی سبز در مراحل مختلف رشد و نمو با استفاده از دستگاه پروفیل پروپ (PR2) اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که گیاهان پیوندی روی پایه های کدو به طور معنی داری رشد رویشی، عملکرد و کارائی مصرف آب بیشتری در مقایسه با گیاهان غیر پیوندی داشتند. بیشترین (45/4 کیلوگرم در مترمکعب) کارائی مصرف آب بیوماس (WUEb) مربوط به سطح کم آبیاری 60 درصد بود. همچنین اختلاف معنی داری بین سطوح کم آبیاری 60 و 80 درصد وجود نداشت. کمترین (59/5 کیلوگرم بر مترمکعب) و بیشترین (06/7 کیلوگرم بر متر مکعب) کارائی مصرف آب میوه (WUEy) به ترتیب به گیاهان پیوندی روی پایه شینتوزا و گیاهان پیوندی روی خربزه سوسکی سبز اختصاص داشت. همچنین حداقل (12/194 میلی لیتر در 24 ساعت) و حداکثر (01/92 میلی لیتر در 24 ساعت) حجم شیره خام آوند چوبی به ترتیب به پایه های شینتوزا و خربزه سوسکی سبز (گیاهان خود پیوندی) مربوط بود. بیشترین (23/39 تن در هکتار) و کمترین (16/27 تن در هکتار) عملکرد بازار پسند میوه به ترتیب در سطح آبیاری شاهد و 60 درصد ثبت شد. مقادیر غلظت نیتروژن، فسفر و پتاسیم برگ گیاهان پیوندی روی پایه های کدو در مقایسه با گیاهان خود پیوندی به طور معنی داری بیشتری بود. بیشترین (56/12 درجه بریکس) مواد جامد محلول گوشت میوه مربوط به سطح کم آبیاری 80 درصد بود. همچنین اسیدیته کل میوه به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح آبیاری و پیوند قرار نگرفت. نتیجه گیری: یافته های این آزمایش نشان داد که ترکیب های پیوندی خربزه توده بومی سوسکی سبز بر روی پایه شینتوزا و فرو، در بیشتر صفات کمی و کیفی بدون اثرات منفی بر کیفیت میوه، برتر از گیاهان غیر پیوندی و خود پیوندی بودند.
پیوندک
خربزه
کارائی مصرف آب
مواد جامد محلول
مواد معدنی
2018
11
22
101
123
https://jopp.gau.ac.ir/article_4360_40c9965a929c95b48aa222d7bcdf22ea.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
اثر کود نیتروژن و تراکم بوته بر عملکرد و شاخصهای کارایی نیتروژن کنجد با استفاده از طرح مرکب مرکزی
هدا
لطیفی
سرور
خرم دل
مهدی
نصیری محلاتی
محمودرضا
فرزانه بلگردی
مقدمه کنجد (Sesamum indicum L.) با نام علمی به دلیل محتوی بالای روغن در دانه (60-50 درصد) به عنوان پادشاه گیاهان دانه روغنی شناخته شده است. نیتروژن یکی از مهمترین عناصر غذایی در اکوسیستمهای کشاورزی محسوب میشود. کاربرد بیش از حد از این عنصر باعث کاهش کارایی مصرف نیتروژن می-شود. بهینهسازی نیتروژن و تراکم بوته یکی از راهکارهای مدیریتی برای حفاظت از منابع طبیعی و کاهش آلودگیهای زیستمحیطی محسوب میباشد. مدل سطح پاسخ (RSM) مجموعهای از تکنیکهای آماری مورد استفاده برای بهینهسازی نهادههای تولید به شمار میآید. RSM یک روش آماری برای بهینه-سازی چند فاکتور است که با استفاده از ترکیب طرحهای آزمایشی شرایط بهینه عوامل تولید را تعیین میکند. در این مطالعه، اثر کود نیتروژن و تراکم بوته بر عملکرد و شاخصهای کارایی نیتروژن کنجد با استفاده از طرح مرکب مرکزی (CCD) برای مدل سطح پاسخ بررسی شد. مواد و روشها این آزمایش با استفاده از طرح مرکب مرکزی با 13 تیمار و 2 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 95-1394 انجام شد. تیمارها بر اساس سطح پایین و بالای تراکم بوته (به ترتیب با 10 و 40 بوته در متر مربع) و نیتروژن (به ترتیب با صفر و 100 کیلوگرم اوره در هکتار) تعیین شدند. عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، کارایی جذب نیتروژن، کارایی تبدیل نیتروژن و کارایی مصرف نیتروژن بعنوان متغیر وابسته مورد اندازهگیری قرار گرفتند و تغییرات این متغیرها با استفاده از یک مدل رگرسیونی ارزیابی شد. به منظور ارزیابی کیفیت مدل برازش شده از آزمون عدم برازش استفاده شد. بسندگی مدل با استفاده از آنالیز واریانس مورد ارزیابی قرار گرفت. به طور کلی، معادله چند جملهای درجه دوم کامل برای تعیین معنیداری مدل و اجزای مدل (خطی، درجه دو و اثر متقابل) مورد بررسی قرار گرفت. کیفیت مدل برازش شده با استفاده از ضریب تبیین (R2) ارزیابی شد. نتایج و بحث نتایج نشان داد که اثر جزء خطی بر تمام صفات مورد مطالعه بجز کارایی تبدیل نیتروژن معنیدار بود. اثر جزء درجه دو کامل تمام صفات را بهطور معنیداری تحت تأثیر قرار داد. اثر متقابل کود نیتروژن و تراکم بوته تنها بر کارایی مصرف نیتروژن معنیدار بود. آزمون عدم برازش در مورد هیچکدام از صفات معنیدار نشد که این امر نشاندهنده برازش مطلوب مدل رگرسیون درجه دو کامل بود. بیشترین عملکرد دانه مشاهده شده و پیشبینیشده به ترتیب برای تراکم 25 بوته در متر مربع و 50 کیلو گرم کود اوره در هکتار و تراکم 25 بوته در متر مربع (52/1320 کیلوگرم در هکتار) و 100 کیلوگرم کود اوره در هکتار (45/1272 کیلوگرم در هکتار) به ترتیب بدست آمد. بیشترین کارایی مصرف نیتروژن مشاهده شده و پیشبینیشده 41/11 و 28/11 کیلوگرم دانه بر کیلوگرم نیتروژن خاک در تراکم 10 بوته در متر مربع و عدم مصرف نیتروژن محاسبه شد. نتیجهگیری شیب عملکرد دانه با افزایش تراکم تا 25 بوته در متر مربع افزایش یافت و در مقادیر بالاتر مصرف نیتروژن در مقایسه با سطوح پایین بیشتر بود. مصرف کود نیتروژن از طریق بهبود رشد گیاه موجب افزایش عملکرد دانه در سطوح بالاتر مصرف نیتروژن گردید. با افزایش مصرف نیتروژن کارایی مصرف نیتروژن کاهش یافت. بهینهسازی میزان مصرف منابع شامل کود نیتروژن و تراکم بوته با استفاده از طرح مرکب مرکزی میتواند به عنوان راهکاری مطلوب در تولید پایدار کنجد مد نظر قرار گیرد.
"آزمون عدم برازش"
"بهینهسازی"
"ضریب تبیین"
"طرح مرکب مرکزی"
"مدل سطح پاسخ"
2018
11
22
125
140
https://jopp.gau.ac.ir/article_4359_3f2a99f1884cb29c36207bdf53cc4536.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1397
25
3
امکان سنجی حضور برخی از علفهای هرز مهاجم در استان گلستان
آسیه
سیاه مرگویی
حسین
کاظمی
بهنام
کامکار
چکیده: سابقه و هدف: گونههاى مهاجم از چالش هاى مهم مدیریتى علفهای هرز هستند. تشخیص گونههای مهاجم در مراحل اولیه میتواند در کنترل آنها بسیار مؤثر باشد، اما این تشخیص جز با پایش و دیده بانی منظم امکان پذیر نمیباشد. با توجه به قدرت توسعه و پراکنش بسیار بالای گیاهان مهاجم و همچنین دامنه وسیع تحمل به شرایط محیطی مختلف، تهیه نقشه پراکنش این گونهها و تعیین محدوده جغرافیایی پراکنش آنها ضروری بوده و بهعنوان اساسیترین اقدام در مدیریت تلفیقی آنها محسوب میشود. مواد و روشها: بهمنظور شناسایی مناطق مستعد آلودگی به علفهای هرز مهاجم کنجد شیطانی(Cleome viscosa L.)، نیلوفر وحشی (Ipomoea purpurea (L.) Roth)، خربزه وحشی ( Cucumis melo L.) ، فرفیون ناجور برگ (L. Euphorbia heterophylla ) و فرفیون خوابیده (Euphorbia maculata L.) در مرحله جوانهزنی، ابتدا نیازهای بومشناختی (دماهای کمینه، مطلوب و بیشینه، EC و pH ) در گیاهان فوق با استفاده از منابع موجود تعیین گردید. برای تعیین محدوده متغیرهای محیطی مورد مطالعه در سطح استان گلستان در مرحله جوانهزنی علفهای هرز اشاره شده، از میانگین 10 ساله دادههای هواشناسی استان استفاده شد. لازم به ذکر است که در این مطالعه ماههای اردیبهشت، خرداد و تیر ماه، به عنوان ماههایی که امکان جوانهزنی بذر این گیاهان در آنها وجود دارد، در نظر گرفته شد. همچنین از دادههای خام 505 نقطه از اراضی کشاورزی، برای تعیین اسیدیته و شوری خاک استفاده شد. کار فراخوانی لایههای اطلاعاتی طبقهبندی شده در محیط GIS نسخه 10 انجام شد و در انتها احتمال حضور و عدم حضور هر کدام از گونههای گیاهی فوق به صورت مکانی مشخص گردید. یافتهها: نتایج این تحقیق حاکی از آن است که محدوده وسیعی از استان گلستان به ترتیب با 790325، 772884 و 708968 هکتار مستعد هجوم گونههای کنجد شیطانی، خربزه وحشی و فرفیون خوابیده است. از لحاظ درجه اهمیت گونه فرفیون ناجور برگ در رتبه دوم قرار گرفته (مناطق مستعد: 583700 هکتار و مناطق غیرمستعد: 225025 هکتار). در این گونه دما و شوری به عنوان مهمترین عوامل محدودیت پراکنش این علف هرز تعیین شد. در زمینه پراکنش وسیع گونه نیلوفر وحشی معرفی شده در استان نگرانی خاصی وجود ندارد زیرا بررسی نقشهها نشان می دهد که از نظرتوزیع جغرافیایی در محدوده مورد مطالعه، از نظر EC و دمای مطلوب، هیچ محدودیتی برای جوانهزنی و استقرار این گیاه وجود ندارد. اما از نظر pH مانع مهمی در افزایش دامنه پراکنش این گیاه در استان وجود دارد (مناطق مستعد: 9887 هکتار و مناطق غیرمستعد: 798838 هکتار). نتیجه گیری: از این رو، لازم است سه گونه اول در اولویتهای تحقیقاتی و مدیریتی قرار گیرند تا از پراکنش وسیع در سطح استان و حتی سایر استان های کشور جلوگیری شود.
استان گلستان
کنجد شیطانی
خربزه وحشی
فرفیون
نیلوفر وحشی
2018
11
22
141
153
https://jopp.gau.ac.ir/article_4362_6dd4e5e286aa207f17a24894d89aec29.pdf