2024-03-28T21:12:14Z
https://jopp.gau.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=661
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
اثر شدت نور در پاسخ به تنش سرما بر صفات رویشی و فیزیولوژیکی گیاه دارویی استویا (Stevia rebaudiana Bertoni)
مهرانوش
امامیان طبرستانی
اسفندیار
فرهمندفر
همت الله
پیردشتی
یاسر
یعقوبیان
سابقه و هدف: سرما یکی از عوامل عمده محدودکننده رشد میباشد که موجب کاهش عملکرد و حتی مرگ گیاهان میگردد. قرار گرفتن گیاهان در معرض دمای بین صفر تا 15 درجه سانتیگراد موجب خسارت فیزیولوژیکی در آنها میشود. یکی از این خسارتها افزایش تشکیل گونههای آزاد اکسیژن است که باعث اکسیداسیون و تجزیه رنگیزههای فتوسنتزی، پروتئین و لیپیدهای غشای تیلاکوئیدی میشود. نور نیز بر رشد، اندامزایی و تولیدات گیاهی شامل متابولیتهای اولیه و ثانویه تأثیر دارد، بهطوریکه با افزایش شدت نور، سطح برگ، دوام سطح برگ و زیستتوده گیاه افزایش مییابد اما در شدت نور کم میزان تنفس از فتوسنتز بیشتر است. از آنجاییکه شدت نور میتواند در مقاومت گیاه به تنشهای محیطی بهویژه تنش سرما مؤثر باشد و استویا بهعنوان گیاهی حساس به سرما نمیتواند دمای زیر نه درجه سانتیگراد را تحمل کند، بنابراین، هدف از انجام این پژوهش تعیین چگونگی پاسخ صفات رویشی، فیزیولوژیک و قند محلول این گیاه به تنش سرما در شدتهای مختلف نور بود. مواد و روشها: این پژوهش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل پنج زمان تنش سرما (صفر، 4، 8، 12 و 16 روز) در دمای 2±6 درجه سانتیگراد و سه شدت نور شامل نور معمولی، 50 و 10 درصد نور معمولی (بهترتیب240، 120 و 24 میکرومول بر مترمربع در ثانیه) بود. نشاءهای حاصل از کشت بافت گیاه استویا پس از گذراندن دوره سازگاری (بهمدت 40 روز)، در گلدانهای پلاستیکی کشت و به مدت 30 روز در شرایط مطلوب رشدی (دمای 20 تا 24 درجه سانتیگراد و دوره نوری 15 ساعت) نگهداری و سپس تیمارهای نوری و دمایی مورد نظر به آنها اعمال شد. پس از اعمال تیمارها، میزان کلروفیل a، b، کلروفیل کل نسبت کلروفیل a/b و کاروتنوئید، صفات مورفولوژیک و خشک اندامهای رویشی گیاه اندازهگیری گردید. در نهایت بهوسیله نمونه خشک برگی قند محلول گیاه اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج نشان داد با افزایش مدت زمان تنش سرما، طول ریشه، تعداد گره، سطح برگ و وزن خشک برگ، ریشه، اندام هوایی و کل بهصورت مدل دوتکهای و وزن خشک ساقه به صورت خطی کاهش یافت. با کاهش شدت نور از 240 تا 24 میکرومول بر متر مربع در ثانیه، سطح برگ، ارتفاع بوته، وزن خشک اندامهای رویشی و قند محلول (بین 10 تا 48 درصد) کاهش یافتند. بهعلاوه پس از 16 روز تنش سرما در هر سه شدت نور مورد مطالعه، کلروفیل a (بین 18 تا 91 درصد)، b (بین 16 تا 76 درصد)، a+b (بین 17 تا 86 درصد)، a/b (بین 1 تا 60 درصد) و کاروتنوئید (بین 16 تا 91 درصد) نسبت به شاهد بهصورت خطی و دوتکهای کاهش نشان دادند که این کاهش در شدت نور پایین بیشتر بود. قند محلول و وزن خشک کل بیشترین همبستگی را بهترتیب با سطح برگ و وزن اندام هوایی داشتند. نتیجهگیری: نتایج حاکی از حساسیت صفات رویشی، فیزیولوژیک و میزان قند محلول گیاه استویا به افزایش مدت زمان تنش سرما و کاهش شدت نور بود. بهطوریکه بیشترین حساسیت به افزایش مدت زمان تنش سرما و کاهش شدت نور در صفات فیزیولوژیک مشاهده شد.
استویا
تنش سرما
شدت نور
قند محلول
کلروفیل
2019
10
23
1
20
https://jopp.gau.ac.ir/article_4733_b91ba8d520819995a2d218a6c24d06d5.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
تأثیر امواج فراصوت بر جوانهزنی، فعالیت آنزیمهای آلفاآمیلاز و آنتیاکسیدان، قندها و کلروفیل در سرخارگل
سیده فاطمه
رسولی
منوچهر
قلی پور
کامبیز
جهان بین
حمیدرضا
اصغری
سابقه و هدف: جوانهزنی سریع، یکنواخت و کامل بذرها باعث سبز شدن مطلوب و رشد اولیهی سریع گیاه میشود. رشد اولیهی مطلوب سبب دریافت بیشتر تشعشع خورشیدی و افزایش عملکرد میگردد. جوانهزنی بذور سرخارگل کم و نامنظم میباشد. یکی از دلایل جوانهزنی پایین بذور سرخارگل، نفوذپذیری اندک غشاهای داخلی میباشد. پرایمینگ بذر شامل روشهای بسیار سادهای است که میتواند در جوانهزنی بهتر و استقرار مطلوبتر گیاهچه مؤثر باشد. یکی از روشهای بیوفیزیکی پرایمینگ بذر، پیشتیمار بذرها با امواج فراصوت میباشد. ضربههای ممتد امواج فراصوت سبب افزایش نفوذپذیری پوسته بذر و تسریع در جذب آب و بالا رفتن دمای بافتها میشود. بالارفتن سرعت آماس بذرهای پرتودهی شده با تسریع تغییرات در متابولیسم بذر همراه میباشد. آبنوشی بذر اجازه فعالیت آنزیمهای هیدرولیتیکی را جهت فراهم ساختن قندهای اصلی، آمینواسیدها و اسیدهای چرب میدهد. این ترکیبات به محور جنینی منتقل و جهت ساخت مواد جدید استفاده میشود. هدف از انجام این پژوهش مطالعهی اثر امواج فراصوت بر جوانهزنی، میزان فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز، قندها، کلروفیل، پراکسیدهیدروژن و برخی آنزیمهای آنتیاکسیدانی در مرحلهی جوانهزنی و گیاهچهای سرخارگل بود. مواد و روشها: در سال زراعی 1396 در دانشکدهی کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود، یک آزمایش در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل 5 مدت پرتودهی 0، 10، 15، 20 و 25 دقیقه با دستگاه التراسونیک بود. صفات مورد سنجش عبارت بود از حداکثر جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، کارایی استفاده از ذخایر بذر، وزن خشک گیاهچه، فعالیت آلفا آمیلاز، قند کل، قندهای احیایی و غیراحیایی، نسبت قندهای غیراحیایی به احیایی، هدایت الکتریکی، گایاکول پراکسیداز، پلی فنل اکسیداز، کاتالاز، گلوتاتیونS-ترانسفراز، کلروفیل a و b. یافتهها: نتایج این آزمایش نشان داد که اثر پیشتیمار بذرها با امواج فراصوت بر تمام صفات اندازهگیری شده معنیدار بود. بیشترین میزان درصد جوانهزنی و وزن خشک گیاهچه در مدت پرتودهی 15 دقیقه حاصل گردید. بیشترین میزان سرعت جوانهزنی و کارایی استفاده از ذخایر بذر در مدتهای پرتودهی 15 و 25 دقیقه بدست آمد. امواج فراصوت سبب افزایش فعالیت آنزیم آلفاآمیلاز، قند کل و قندهای غیراحیایی در همهی مدتهای پرتودهی نسبت به شاهد گردید. بیشترین میزان قندهای احیایی در مدت پرتودهی 25 دقیقه پرتودهی مشاهده گردید. پیشتمار بذرها با امواج فراصوت سبب افزایش هدایت الکتریکی و غلظت پراکسید هیدروژن در همهی تیمارها نسبت به شاهد گردید. در بیشتر موارد، کلیه سطوح پرتودهی موجب افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی و در نتیجه بیشتر شدن غلظت کلروفیل a و b نسبت به شاهد گردید. نتایج: پرتودهی قدرت بذر سرخارگل را افزایش داد. بهترین زمان پرتودهی که هم سبب بهبود خصوصیات جوانهزنی و هم بهبود خصوصیات بیوشیمیایی بذرهای سرخارگل گردید، 15 دقیقه پرتودهی بود. به طور طبیعی هر چه سرعت جوانهزنی و درصد بذرهای جوانه زده در کشتزارها بیشتر باشد، بهرهگیری از منابع رشد نظیر آب و عناصر غذایی بهتر خواهد بود. به طور کلی، امواج فراصوت با افزایش فعالیت آنزیمهای جوانهزنی، خصوصیات بیوشیمیایی و شاخصهای جوانهزنی میتواند به عنوان محرک جوانهزنی، افزایش بنیه و تسریع در جوانهزنی بذرهای با جوانهزنی پایین استفاده شود.
کلمات کلیدی: آنزیم
کلروفیل
قندهای احیایی
قندهای غیر احیایی
2019
10
23
21
36
https://jopp.gau.ac.ir/article_4734_695b87c930b4a8cc0dc10b20bf6c7973.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
بررسی تاثیر گلایسین بتائین و هیومی فورته بر ویژگیهای مورفوفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی شمعدانی عطری (Pelargonium graveolens L) تحت تنش رطوبتی
لیلا
حکیمی
مرجان
نایب زاده
احمد
خلیقی
سابقه و هدف: شمعدانی عطری گیاهی دارویی با کاربرد در صنایع پزشکی، آرایشی بهداشتی و غذایی است. مسئله کمبود آب در کشور و اثرات آن بر گیاهان از فاکتورهای مهم زیست محیطی است که میتوان آثار سو آن را تا حدودی با محرکهای رشد و تعدیل کنندههای تنش کاهش داد. بدین منظور، تحقیق حاضر به بررسی اثر هیومی فورته و گلایسین بتائین بر ویژگیهای موفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیای گیاه دارویی شمعدانی عطری میپردازد. مواد و روشها: این آزمایش بهصورت گلدانی در قالب طرح فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار انجام شد. فاکتور تنش رطوبتی با 3 سطح (100 درصد ظرفیت زراعی یا شاهد، 70 درصد ظرفیت زراعی و 40 درصد ظرفیت زراعی) و فاکتور کوددهی شامل محلولپاشی در 5 سطح (شاهد، 5/2 میلیگرم در لیتر هیومی فورته، 5 میلیگرم در لیتر هیومی فورته، گلایسین بتائین 50 میلیمولار، گلایسین بتائین 100 میلیمولار) بود. ویژگیهای ارتفاع گیاه، نسبت وزن ریشه به اندام هوایی، دمای کنوپی، پرولین، محتوای کلروفیل، فعالیت آنزیمهای کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز و درصد، عملکرد و اجزای اسانس اندازهگیری شد. یافتهها: تجزیه واریانس نشان داد که اثر اصلی تنش رطوبتی و محرکهای زیستی بر همه صفات معنیدار بود (P≤0.05)، اما اثر تنش متقابل فقط بر نسبت وزن ریشه به اندام هوایی، دمای تاج، فعالیت آنزیم SOD و عملکرد اسانس معنیدار شد (P≤0.05). خشکی 40 درصد ظرفیت زراعی سبب کاهش ارتفاع گیاه، کلروفیل، درصد و عملکرد اسانس و افزایش دمای تاج، فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز و تجمع پرولین شد. در اکثر صفات مورد بررسی تفاوت معنیداری بین تیمارهای 70 درصد ظرفیت زراعی و 100 درصد ظرفیت زراعی وجود نداشت. تیمار محلولپاشی 100 میلیمولار گلایسین بتائین سبب افزایش ارتفاع گیاه، کلروفیل، درصد و عملکرد اسانس و کاهش پرولین شد. ترکیبات اصلی اسانس بهترتیب بتا سیترونلول، سیترونلیل فرمات و ژرانیول در برهمکنش تیمار 100 درصد ظرفیت زراعی و گلایسین بتائین 100 میلیمولار و سیترونلول، ژرانیول و سیترونلیل فرمات در برهمکنش تیمار 40 درصد ظرفیت زراعی و شاهد محلول-پاشی بود. نتیجهگیری: برهمکنش تیمار 100 درصد ظرفیت زراعی و گلایسین بتائین 100 میلیمولار مؤثرترین تیمار برای تقویت صفات مورفو-فیزیولوژیک شمعدانی عطری بود. درصد و عملکرد اسانس این گیاه دارویی تحت تاثیر تنش رطوبتی شدید (40 درصد ظرفیت زراعی) کاهش یافت و میتوان تا حدی این کاهش را با تیمار گلایسین بتائین 100 میلیمولار جبران کرد. هر چند هیومی فورته ترکیبی از چندین اسید آمینه آزاد است ولی در این پژوهش نتوانست اثر بخشی مناسبی به اندازه گلایسین بتائین داشته باشد. در نهایت میتوان بیان کرد که جهت مدیریت منابع آبی، مقدار آب را میتوان تا 70 درصد ظرفیت زراعی بدون تغییرات معنیدار در خصوصیات کمی و کیفی گیاه کاهش داد. همچنین میتوان از گلایسین بتائین 100 میلیمولار در شرایط تنش شدید جهت تعدیل آثار نامطلوب تنش بهره برد.
محلولپاشی برگی
آبیاری
گیاه دارویی
اسانس
2019
10
23
37
56
https://jopp.gau.ac.ir/article_4735_33eab0ba6a311ab22e62a94364d520eb.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
اثر سامانه های تاکداری بر عملکرد کمی و کیفی انگور رقم بیدانه قرمز (رکورد پنج ساله)
ولی اله
رسولی
حسن
محمودزاده
سابقه و هدف: با توجه به فرمپذیری بسیار بالای انگور، روشهای بسیار متنوع از هدایت و تربیت آن در دنیا اجرا شده است. این روشها بسته به رقم، نوع استفاده، شرایط کلیمایی منطقه و مسایل مکانیزاسیون و اقتصادی در هر منطقه متفاوت میباشد. مطالعات نشان دادهاند که عملکرد کمی و کیفی ارقام انگور تحت تأثیر نوع سامانه تربیتی قرار میگیرند. هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر سامانههای تاکداری بر عملکرد کمی و کیفی انگور رقم بیدانه قرمز بود. مواد و روشها: هشت روش تربیت تاک شامل روش سنتی خزنده، پاچراغی، جنوا، کوردون کوتاه، گیوت، کوردون بلند، کوردون متوسط و سیستم وای (Y) مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار و 6 بوته در هر کرت به مدت 5 سال در ایستگاه تحقیقات انگور تاکستان انجام شد. صفات کمی و کیفی محصول مانند عملکرد میوه، عملکرد کشمش، اندازه دور خوشه، قطر خوشه، طول خوشه، طول و عرض حبه ، pH عصاره میوه، مواد جامد قابل حل (TSS)، اسیدیته عصاره میوه و زمان رسیدن میوه اندازهگیری شد. از تکنیک تجزیه و تحلیل گرافیکی به منظور تعیین بهترین سامانه استفاده شد. یافتهها: عملکرد میوه، ابعاد حبه، TSS، TA، TSS/TA، عملکرد کشمش و مدت زمان رسیدن نسبت به سایر صفات، به طور معنیداری تحت تأثیر نوع سامانه تربیتی قرار داشتند (p <0.05). بیشترین عملکرد میوه (kg/plant 8/19) و عملکرد کشمش (kg/plant 9/6) در روش تربیت کوردون بلند بدست آمد. بالاترین میانگین طول و عرض حبه در سامانه کوردون بلند بود. سامانه کوردون کوتاه با میانگین 6/24 درجه بریکس، بالاترین میزان مواد جامد محلول و حداقل میزان آن در سامانه سنتی خزنده با میانگین 9/21 درجه بریکس مشاهده شد. میزان اسیدیته کل آب میوه سامانه کوردون بلند بالاترین و حداقل آن مربوط به سامانه سنتی خزنده بود. بیشترین نسبت قند به اسید در سامانه سنتی خزنده بود. از نظر مدت زمان رسیدن میوه، سامانه Y و کوردون کوتاه زودرسترین و سامانه سنتی دیررسترین بودند. نزدیکترین سامانه به نقطه بهینه در همه صفات مورد بررسی روش تربیتی کوردون بلند بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که عملکرد میوه، کشمش، ابعاد حبه، TSS و TA آب میوه و مدت زمان رسیدن محصول تحت تآثیر نوع سامانه تربیتی تاک قرار میگیرند. بر این اساس سامانه تربیتی مناسب تا حدود زیادی میتواند عملکرد و کیفیت میوه انگور را تحت تأثیر خود قرار دهد. بر مبنی نتایج این بررسی ، سامانه کوردون بلند، برای انگور رقم بیدانه قرمز در منطقه تاکستان، مناسبترین نوع محسوب می شود. که این سامانه مناسب در منطقه تاکستان برای انگور رقم بیدانه قرمز، سامانه کوردون بلند بود.
کوردون
مؤلفه های اصلی
سامانه بهینه
انگور
2019
10
23
57
69
https://jopp.gau.ac.ir/article_4736_5649f2f6a8a3da50a8cbf54df548f127.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
ارزیابی اثرات تغییر اقلیم و راهکارهای سازگاری به آن بر عملکرد و کارایی مصرف آب گندم آبی (Triticum aestivum): مطالعه موردی استان خراسان رضوی
زهرا
زینلی مبارکه
رضا
دیهیم فرد
جعفر
کامبوزیا
سابقه و هدف: در میان محصولات زراعی در ایران، گندم دارای اهمیت ویژه ای میباشد و به نظر میرسد که نیاز کشور به این محصول در آینده افزایش یابد. از سوی دیگر به منظور بهبود کارایی و تاب آوری سیستمهای کشاورزی، پیشبینی اثرات تغییر اقلیم بر محصولات زراعی به ویژه گندم در مناطق خشک و نیمه خشک ضروری به نظر میرسد. در همین راستا، هدف از انجام این تحقیق شبیهسازی تغییرات عملکرد و کارایی مصرف آب گندم در آینده (2050) تحت اثر تغییرات اقلیمی به ویژه افزایش CO2 اتمسفری در چهار شهرستان خراسان رضوی، به عنوان یک استان گندم خیز، و ارزیابی اثر تغییر تاریخ کاشت در آینده بر بهبود این تغییرات بود. مواد و روش ها: در این تحقیق اقلیم آینده (2050) چهار شهرستان خراسان رضوی ( قوچان، گناباد، تربت حیدریه و سبزوار ) با استفاده از دادههای اقلیمی بلند مدت مربوط به دوره پایه (2010-1980)، توسط روش ارائه شده توسط AgMIP و تحت دو سناریوی اقلیمی (RCP4.5 و RCP8.5) شبیهسازی شد. مدل گردش عمومی مورد استفاده در این تحقیق MPI-ESM-MR بود و به منظور شبیهسازی رشد، عملکرد و میزان مصرف آب گندم در طول دوره رشد از مدل APSIM-Wheat استفاده شد. برای محاسبه اثر افزایش غلظت CO2 بر رشد و نمو گندم در آینده نیز دو سناریوی CC (تغییرات اقلیمی به همراه افزایش غلظت CO2 ) و FC (تغییرات اقلیمی در شرایط ثابت در نظر گرفتن CO2 در سطح فعلی) در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج شبیهسازیها نشان دادند که در آینده در شهرستانهای مورد مطالعه میانگین دما در طول دوره رشد 6/1 درجه سانتیگراد افزایش و میانگین بارندگی 85/5 درصد کاهش می یابد. در سناریوی CC میانگین عملکرد در تمامی شهرستانها، 91/4 درصد در RCP4.5 و 77/4 درصد در RCP8.5 افزایش یافت. ولی در سناریوی FC، عملکرد در تمام شهرستانهای مورد مطالعه به جز گناباد کاهشی بوده و میانگین کاهش عملکرد در هر دو RCP به ترتیب 98/4 و 56/7 درصد بود. علاوه بر آن میانگین کارایی مصرف آب نیز به ترتیب در دو سناریوی RCP و در سناریوی CC 21/12 و 35/15 درصد افزایش و در سناریوی FC 33/0 درصد افزایش و 41/0 درصد کاهش یافت. هم چنین نتایج نشان دادند که تاریخ کاشت دو هفته زودتر از مرسوم در گناباد و سبزوار موجب افزایش عملکرد و کارایی مصرف آب گندم و در تربت حیدریه تاریخ کاشت دو هفته دیرتر از مرسوم موجب جبران کاهش عملکرد در آینده میشود. نتیجه گیری: در صورتیکه تغییرات اقلیمی در آینده با افزایش غلظت CO2 همراه باشد اثرات منفی اقلیمی از جمله افزایش دما و کاهش بارندگی بر رشد گندم در شهرستانهای مورد مطالعه خنثی گردیده و موجب افزایش عملکرد و کارایی مصرف آب گندم میشود. هم چنین تغییر تاریخ کاشت در آینده اثرات مثبت تغییر اقلیم در شهرستانهای مورد مطالعه را افزایش داده و اثرات منفی آن را تعدیل خواهد نمود.
تاریخ کاشت
تغییر اقلیم
AgMIP
APSIM-Wheat
2019
10
23
71
87
https://jopp.gau.ac.ir/article_4737_53dbc63040cc88d2db4c0368eece7811.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
ارزیابی مقاومت به زنگ قهوه ای در مرحله گیاه بالغ در تعدادی از ارقام گندم نان
مریم
ابراهیمیان
علی اصغر
نصراله نژاد قمی
خلیل
زینلی نژاد
سیده ساناز
رمضانپور
سابقه و هدف: از جمله بیماریهای قارچی مهم گندم در سراسر جهان سه زنگ سیاه ، زرد و قهوهای هستند که باعث کاهش شدید عملکرد آن میشوند. زنگ قهوهای با عاملPuccinia triticina Eriks. یکی از مخربترین بیماریهای گندم درسطح جهان از جمله ایران میباشد، که علاوه بر کاهش عملکرد دانه، باعث افت کیفی آن نیز میگردد. هدف از این پژوهش ارزیابی تعدادی از ارقام گندم نان براساس صفات و شاخصهای مقاومت به زنگ قهوهای با توجه به عملکرد گندم در مرحله گیاه بالغ بود. مواد و روشها: در این پژوهش 41 رقم گندم نان همراه با رقم حساس بولانی تحت شرایط تنش و عدم تنش بیماری واقع در ایستگاه تحقیقاتی عراقی محله گرگان، استان گلستان مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو محیط عدم تنش (با استفاده از قارچکش) و تنش (بدون قارچکش، همراه با سیستم مهپاش و رقم حساس برای گسترش بیماری) مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای مرتبط با مقاومت شامل تیپآلودگی و سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری (AUDPC) در محیط تنش و صفات مورفولوژیک شامل طول سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبلچه و وزن هزار دانه در هر دو محیط مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد بین ارقام مورد بررسی تفاوت بسیار معنیداری وجود داشت که حاکی از وجود تنوع ‍ﮊنتیکی و امکان گزینش برای مقاومت به بیماری زنگ قهوهای بود. نتایج تجزیه مرکب نشان داد طول سنبله، تعداد دانه در سنبلچه و وزن هزار دانه تحت تاثیر بیماری زنگ قهوهای قرار گرفتند. تیپآلودگی و سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری همبستگی مثبت و بسیار معنیداری (98/0r= ) داشتند. درصد کاهش در تعداد دانه در سنبلچه و وزن هزار دانه همبستگی مثبت و معنیداری با شاخصهای مرتبط با مقاومت (تیپآلودگی و AUDPC) نشان دادند. بر اساس تجزیه خوشهای ژنوتیپها در چهار گروه دستهبندی شدند. در گروه مقاوم، ژنوتیپهای ATRI 3856 و اترک؛ در گروه نیمهمقاوم، ژنوتیپهای فرونتانا، ATRI 9717، Gimaza، اروم، IRA9، ATRI 3315، نوید، زارع، 01C0204936، مروارید، احسان و گنبد؛ در گروه نیمهحساس ژنوتیپهای TRI 15593، ATRI 15657، یاواروس، ATRI 537، ATRI 525، SATC 6W، ATRI 527، ATRI 23666 و تجن قرار گرفتند. سایر ژنوتیپها نیز با آلودگی بالا در گروه حساس قرار داشتند. بر اساس منابع ارقام گروه نیمه مقاوم و نیمه حساس میتوانند برای افزایش مقاومت به بیماری در تلاقیها معرفی گردند. نمودار سه بعدی بر اساس شاخص AUDPC، درصد کاهش در تعداد دانه در سنبلچه و وزن هزار دانه ژنوتیپهای ATRI 9717، اروم، IRA9، زارع، مروارید و احسان را به عنوان ژنوتیپهایی با مقاومت بالا و کاهش عملکرد پایین از سایر ژنوتیپها در گروه نیمه مقاوم و نیمه حساس جدا کرد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج بدستآمده میتوان اظهار کرد ژنوتیپهای ATRI 3856 و اترک که دارای آلودگی جزئی بودند احتمال دارد دارای ژنهای مقاومت اختصاصی باشند. بنابراین به علت احتمال شکسته شدن مقاومت در زمان کوتاهتر، در استفاده از چنین ارقامی باید دقت بیشتری نمود. ژنوتیپهای اروم، IRA9، زارع، ATRI 9717، مروارید و احسان که در گروه نیمهمقاوم بودند و تاحدودی به بیماری اجازه فعالیت دادند، بهنظر میرسد دارای مقاومت حد متوسط با کاهش عملکرد پایین باشند. بر این اساس میتوان آنها را به عنوان منبع ژنتیکی مقاوم جهت استفاده در برنامههای اصلاحی آتی و یا جهت استفادهی کشاورزان معرفی کرد.
سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری
زنگ قهوه ای
درصد کاهش عملکرد
2019
10
23
89
102
https://jopp.gau.ac.ir/article_4738_2d92a90818951b6fc0edeb36740d664b.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
تاثیر اسیدجیبرلیک و اسیدسالیسیلیک بر ویژگیهای فیتوشیمیایی، ظرفیت آنتیاکسیدانی و عناصر غذایی انگور رقم بیدانه سفید
زیبا
حبیبی دستجرد
لطفعلی
ناصری
جعفر
امیری
حامد
دولتی بانه
سابقه و هدف: حبههای انگور منبع عالی از رنگدانههای طبیعی و شامل مقادیر زیادی از ترکیبات مختلف آنتیاکسیدانی میباشند. مشخصه اصلی تولید انگور مدرن، انطباق آن با الزامات بازار هدف مانند بهبود کیفیت انگور و ارزش تغذیهای بالاست. علاوه بر این، بیدانه بودن یک ویژگی مهم کیفی میوهی انگور است. انگورهای بیدانه به میزان زیادی به دلیل خوش خوراکی و ترجیح مشتری در بازار جهانی هم بهصورت تازه خوری و هم کشمش مورد توجه بوده بنابراین در راستای بهبود ویژگیهای بیوشیمیایی انگور رقم بیدانه سفید تاثیر محلولپاشی اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک بر برخی صفات کیفی، ترکیبات آنتیاکسیدانی و عناصر غذایی میوه بررسی گردید. مواد و روشها: این پژوهش با طرح بلوکهای کامل تصادفی در قالب فاکتوریل با سه تکرار برای سنجش برخی از صفات کیفی (pH، TSS، TA، گلوکز، فروکتوز، نسبت فروکتوز به گلوکز)، ترکیبات آنتیاکسیدانی (فنول کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانین کل، ویتامین ث، فعالیت آنتیاکسیدانی، آنزیم PAL، آنزیم پلی فنل اکسیداز) و عناصر غذایی (N-P-K-Ca- Mg-S- Fe- Zn- Cu- Mn- Br)، اجرا شد. عاملهای آزمایش شامل اسید جیبرلیک در سه سطح (صفر، 40 و 80 میلیگرم در لیتر) و اسید سالیسیلیک در سه سطح (صفر، 75 و 150 میلیگرم در لیتر) بود. یافتهها: نتایج نشان داد که به جز اثر اسید سالیسیلیک بر آنزیم PAL، تمامی غلظتهای مختلف تیمارها و اثرات متقابل آنها روی صفات مورد مطالعه معنیدار بود. میزان گلوکز و فروکتوز میوههای انگور رقم بیدانه سفید بهترتیب در محدوده 66/88 تا 74/151 و 92/72 تا 66/132 گرم در کیلوگرم تعیین شد. بیشترین میزان محتوای فنول کل (77/43 میلیگرم معادل اسیدگالیک بر 1 میلیلیتر عصاره میوه)، فلاونوئید کل (51/1 میلیگرم معادل کوئرستین بر 1 میلیلیتر عصاره میوه) و فعالیت آنتیاکسیدانی با روش DPPH (02/86 درصد) در تیمار اثر متقابل نمونههای محلولپاشی شده با 40 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک و عدم استفاده از اسید سالیسیلیک مشاهده شد. بالاترین میزان آنتوسیانین (51/3 میلیگرم سیانیدین 3-گلوکوزید بر 1 میلیلیتر عصاره میوه) و میزان فعالیت آنزیم PAL (n mol cinnamic acid FW min-1 90/7) در اثر متقابل میوههای تیمار شده با غلظت 80 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک و 75 میلیگرم در لیتر اسید سالیسیلیک تعیین شد. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین میزان فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز در اثر متقابل تیمار 40 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک و 75 میلیگرم در لیتر اسید سالیسیلیک وجود داشت. بالاترین میزان عناصر نیتروژن (63/0 درصد)، فسفر (14/0 درصد)، پتاسیم (41/1 درصد) و منیزیم (05/0 درصد) در تیمار 80 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک و 75 میلیگرم در لیتر اسید سالیسیلیک مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد که با اعمال تیمارهای اسید جیبرلیک و اسید سالیسیلیک میتوان ویژگیهای بیوشیمیایی میوه انگور را بهبود بخشید. مطابق نتایج پژوهش حاضر تیمارهای حاوی اسید جیبرلیک اثرات بیشتری بر تجمع ترکیبات آنتیاکسیدانی و فعالیت آنتیاکسیدانی نسبت به اسید سالیسیلیک داشتند.
واژههای کلیدی: بیدانه سفید
ترکیبات فنولی
تنظیم کنندههای رشد گیاهی
فعالیت آنتیاکسیدانی
کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا
2019
10
23
103
120
https://jopp.gau.ac.ir/article_4739_1971eef379f0f9fd60e0f0e1bba527f5.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
اثر زمان برداشت، نیتروژن و تراکم کاشت بر عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیکی گیاه دارویی پونه معطر (.Mentha pulegium L)
باب اله
فرجی
امیر
صحرارو
یوسف
حمیداوغلی
جمالعلی
الفتی
سابقه و هدف: پونه معطر از جمله گیاهان خانواده نعناعیان است که هم بصورت سبزی و هم به عنوان گیاه دارویی مصارف متعددی دارد. این گیاه به حالت وحشی در دشتهای مرطوب و حاشیه جریانهای آب، حتی داخل آب رشد کرده و غالباً در نواحی مرکزی، جنوبی و غربی آسیا، شمال آفریقا، اتیوپی و جزایر قناری میروید. پراکنش این گیاه در ایران در دامنههای البرز، شمال و شمال شرقی کشور گزارش شده است. بخشهای هوایی این گیاه به عنوان مواد دارویی و طعمدهنده در صنایع غذایی استفاده میشود. هدف از این پژوهش حاضر دستیابی به بهترین تیمار کود نیتروژنه، زمان برداشت و تراکم کشت برای گیاه پونه در منطقه رشت بود. مواد و روشها: این آزمایش به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد ارزیابی قرار گرفت. کرت اصلی زمان برداشت (در دو زمان برداشت)، کرت فرعی شامل نیتروژن در چهار سطح (شاهد (بدون کود)، 50، 100 و 150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار) و کرت فرعی فرعی شامل تراکم بوته در سه سطح (10، 14 و 18 بوته در مترمربع) بودند که بر روی صفات عملکردی و برخی صفات فیزیولوژیکی بررسی شدند. یافتهها: نتایج نشان داد که اثرات متقابل نیتروژن، تراکم کاشت و زمان برداشت بر عملکرد خشک اندام هوایی معنیداری بود. بیشترین وزن خشک (1909 کیلوگرم در هکتار) در تیمار 150 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به همراه تراکم 18 بوته در مترمربع در برداشت اول حاصل شد، و کمترین مقدار (66/396 کیلوگرم درهکتار) هم در تیمار کودی 50 کیلوگرم با تراکم 10 بوته در مترمربع در دومین برداشت بدست آمد. اما درمورد عملکرد تر و سطح برگ نیز اثر متقابل نیتروژن در تراکم کاشت معنیدار بود و بیشترین مقدار عملکرد تر(8071 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تیمار 150 کیلوگرم نیتروژن با تراکم 18 بوته در مترمربع بود. در خصوص صفات فیزیولوژیک نتایج نشان داد که تیمارهای اعمال شده دارای اثرات معنیداری بر میزان درصد اسانس، کلروفیل کل، فنل کل و عناصر نیتروژن و کلسیم داشتند. در این زمینه، بیشترین درصد اسانس (66/2 درصد) مربوط به تیمار نیتروژن 150 کیلوگرم در هکتار با تراکم کاشت 10 بوته در مترمربع بود. همچنین عملکرد اسانس تحت تأثیر اثر متقابل زمان برداشت در تراکم کاشت قرار داشت که بیشترین مقدار هم مربوط به تیمار تراکم 18 بوته در مترمربع در زمان برداشت اول با مقدار 075/25665 میلیلیتر در هکتار بود. نتیجه گیری: از آنجا که در این پژوهش بهترین تیمار زمان برداشت اول و نیتروژن 150 کیلوگرم در هکتار و تراکم 18 بوته در مترمربع بود کاربرد چنین برنامهای برای کاشت گیاه پونه معطر قابل پیشنهاد است.
اسانس
بیوماس
فنل کل
2019
10
23
121
136
https://jopp.gau.ac.ir/article_4740_87e37a576e79ce1ce1e90fd8918ce878.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
تأثیر کمپوست زباله شهری و کودهای شیمیایی بر غلظت عناصرغذایی در خاک، عملکرد و تجمع نیترات درکاهو ( Lectuca Sativa L.) رقم بابل
جلال
قادری
شاهرخ
فاتحی
شهرام
امیدواری
سابقه و هدف: بررسی امکان استفاده توأم یا جایگزینی بخشی از کودهای شیمیایی با کودهای آلی در تغذیه کاهو بهدلیل اثرات زیست محیطی ناشی از مصرف بیرویه کودهای شیمیایی، اقدامی ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سطوح مختلف کمپوست زباله شهری بهصورت جداگانه و تلفیقی با کودهای شیمیایی بر غلظت برخی از عناصرغذایی در خاک، عملکرد و تجمع نیترات در برگ کاهو اجرا شد. مواد و روشها: آزمایشی شامل چهار سطح کمپوست زباله شهری (بدون مصرف، 10، 20 و 30 تن در هکتار) همراه با چهار سطح کود شیمیائی (بدون مصرف، عرف زارع، برابر آزمون خاک و 25 درصد کمتر از آزمون خاک)، در سه تکرار و بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بر محصول کاهو در سال زراعی 94-1393 در کرمانشاه اجرا شد. قبل از کاشت، ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی خاک مورد آزمایش با روشهای استاندارد تجزیه گردید. نسبت به اعمال تیمارهای کودی و و سپس کاشت کاهو در کرتهای آزمایشی اقدام شد. کنترل علفهای هرز و آبیاری با سیستم بارانی در زمان مورد نیاز انجام شد. نمونه برداری از خاک پس از برداشت برای اندازهگیری برخی از ویژگیهای شیمیایی خاک و همچنین نسبت به برآورد عملکرد کاهو و اندازهگیری عناصرغذایی و میزان نیترات در برگ آن با روشهای متداول اقدام گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که بین اثرهای اصلی مقادیر مختلف کودهای شیمیائی و کمپوست بر عملکرد، نیترات، غلظت عناصرغذایی و اثر برهمکنش آنها بر عملکرد کاهو و مقدار نیترات در برگ آن در سطح یک درصد (p <0.01) و بر غلظت نینروژن، آهن و روی در سطح پنج درصد (p <0.05) اختلاف معنیداری وجود داشت. بیشترین عملکرد (6/35 تن درهکتار) و مقدار نیترات (749 میلیگرم بر کیلوگرم ماده خشک) در برگ کاهو بهترتیب با کاربرد 10 تن بر هکتار کمپوست و مصرف کودهای شیمیائی بر اساس عرف زارع و کمنرین مقدار آنها بهترتیب با 8/22 تن بر هکتار و 170 میلیگرم بر کیلوگرم ماده خشک با تیمار شاهد (عدم مصرف کود) بهدست آمد. همچنین بین اثرهای اصلی مقادیر مختلف کودهای شیمیائی و کمپوست بر غلظت بیشتر عناصرغذایی در خاک در سطح یک درصد (p <0.01) و اثر برهمکنش آنها بر درصد کربن آلی، غلظت روی، آهن و مس قابلاستفاده خاک، در سطح پنج درصد (p <0.05) اختلاف معنیداری وجود داشت. بیشترین غلظت روی، آهن و مس قابلاستفاده در خاک با مصرف 30 تن بر هکتار کمپوست و مصرف کودهای شیمیائی بر اساس عرف زارع بهدست آمد که اختلاف آنها نسبت به تیمار شاهد بهترتیب 28/1، 16/3 و 24/1 میلیگرم بر کیلوگرم خاک بود. نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده و در نظر گرفتن مسائل زیستمحیطی و مقدار نیترات در برگ کاهو، کاربرد توأم 10 تن کمپوست بر هکتار و کودهای شیمیایی 25 درصد کمتر از آزمون خاک پیشنهاد مینماید
آهن
روی
فسفر
نیترات
نیتروژن
2019
10
23
137
151
https://jopp.gau.ac.ir/article_4741_3c4fd3517d5c2beea898695c981dcd7c.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
بررسی سازگاری تعدادی از ارقام زیتون یونانی در منطقه طارم
محمد
نوری زاده
محمود
عظیمی
عزیزاله
عبدالهی
چکیده سابقه و هدف: زیتون یکی از مهمترین محصولات درختی در استان زنجان بوده و در حال حاضر، شهرستان طارم بیشترین سطح زیر کشت زیتون کشور را به خود اختصاص داده است. یکی از مهمترین عوامل توسعه کشت محصولات بـاغی در هر منطقه، انتخــــاب ارقام سازگار میباشد. از این رو میتوان با بررسی تنوع موجود در بین ارقام مختلف زیتون، ارقامی با عملکرد بالا، خصوصیات مطلوب و سازگار به شرایط آب و هوایی هر منطقه انتخاب کرد. این مطالعه به منظور بررسی سازگاری شش رقم زیتون یونانی و انتخاب ارقام سازگار با منطقه طارم انجام گردید. مواد و روش ها: این مطالعه از سال 1392 تا 1394 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و شش رقم در ایستگاه تحقیقات زیتون طارم به اجرا درآمد. ارقام مورد آزمایش شامل آمفیسیس، هالکیدیکی، مگارون، تیاکی، آگروماناکی و پاترینی بود. صفات رویشی و زایشی از قبیل ارتفاع درخت، عرض تاج درخت، سطح مقطع تنه، تعداد گلآذین در شاخه، تعداد گل در گلآذین، درصد گلهای کامل، درصد تشکیل میوه و صفات میوه از قبیل وزن میوه، وزن هسته و نسبت گوشت به هسته برای 30 میوه در هر درخت، عملکرد میوه در هر درخت و درصد روغن اندازهگیری شد. روغن میوه با استفاده از دستگاه سوکسله و حلال دی اتیل اتر استخراج و مقدار روغن در ماده خشک و ماده تر میوه تعیین گردید. داده ها با نرم افزار آماری SAS مورد آنالیز قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ارقام از نظر همه صفات رویشی و زایشی اندازهگیری شده اختلاف معنیداری وجود داشت. به طوری که ارقام تیاکی و هالکیدیکی بیشترین ارتفاع و عرض تاج را داشتند در حالیکه که رقم مگارون دارای کمترین ارتفاع و رشد قطری تاج درخت بود. از نظر تعداد گلآذین در شاخه، ارقام پاترینی و مگارون برتر از سایر ارقام بودند. درصد تشکیل میوه بر اساس نوع رقم متفاوت بود و اختلاف معنیداری بین ارقام مشاهده گردید. رقم تیاکی با 88/1 درصد بیشترین و رقم هالکیدیکی با 52/0، کمترین درصد تشکیل میوه را داشتند. وزن تر میوه از 71/1 در رقم تیاکی تا 38/8 گرم در رقم هالکیدیکی متغیر بود. بیشترین عملکرد میوه در رقم هالکیدیکی به دست آمد درحالیکه رقم آگروماناکی دارای کمترین عملکرد بود. بیشترین کارآیی عملکرد مربوط به رقم مگارون بود. ارقام تیاکی و آمفیسیس به ترتیب با 17/53 و 05/53 درصد، بیشتر مقدار روغن در ماده خشک میوه را داشتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده میتوان رقم هالکیدیکی و مگارون را به دلیل عملکرد بالاتر، میوه درشتتر و درصد روغن مناسب، به عنوان یک رقم دو منظوره برای باغهای تجاری طارم و مناطق با شرایط آب و هوایی مشابه، پیشنهاد کرد. همچنین با توجه به قدرت رشد متوسط و کارایی عملکرد بالا، رقم مگارون برای سیستم های کشت متراکم مناسب است.
زیتون
رقم
روغن
سازگاری
عملکرد
2019
10
23
153
166
https://jopp.gau.ac.ir/article_4742_f68cf650fbb9dade9b2f523eb743b98c.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
افزایش انبوه پایه درون شیشهایی میروبالانC 29 (Prunus cerasifera L.) : یک پایهی رویشی برای میوه-های هسته دار
زهرا
شعبانی
بهرام
عابدی
ابراهیم
گنجی مقدم
علی
تهرانی فر
سابقه و هدف: هدف اصلی این مطالعه بررسی تکنیکهایی برای افزایش درون شیشهایی پایه میروبالانC 29 (یک پایه برای درختان هستهدار) بود. ازدیاد درختان میوه در شرایط درون شیشهایی یک روش قابل دسترس برای افزایش انبوه است. تکثیر درون شیشهای گیاهان چوبی نسبت به گیاهان علفی دارای مشکلات بیشتری بوده و گیاهان چوبی از نظر باززایی درون شیشهای شاخسارههای نابجا از ریز نمونه و همچنین از نظر ریشهزایی درون شیشهای سرسخت هستند، از این رو گزینش محیطهای کشت مناسبتر برای انگیزش باززایی شاخساره از ریز نمونهها، پرآوری و ریشهزایی برای توسعهی سیستم ریزازدیادی در درختان میوه ضروری است. مواد و روشها: این آزمایش به منظور ارزیابی بهترین محیط کشت و تنظیم کننده رشد برای ریزازدیادی پایه میروبالانC 29 به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار و هر تکرار شامل پنج نمونه در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی انجام شد. به منظور پرآوری، محیط کشت در دو سطح (MS و QL ) و غلظت بنزیل آمینوپورین و تیدیازرون در پنج سطح (0، 1، 2، 3 و 4 میلیگرم در لیتر) در مرحله ریشهزایی از دو محیط کشت QL و DKW و تنظیم کننده رشد نفتالین استیک اسید در غلظتهای (0، 1، 2 و3 میلی گرم در لیتر) و در مرحله سازگاری از بستر کشت، کوکوپیت و پرلایت (50 : 50 حجمی) استفاده شد. در مرحله شاخهزایی بعد از سه بار واکشت به فواصل هر سه هفته تعداد گیاهچه، طول گیاهچه و تعداد برگ و در مرحله ریشهزایی پس از شش هفته، صفات تعداد و طول ریشه، تعداد برگ، طول ساقه گیاهچه و درصد ریشهزایی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین ضریب تکثیر شاخه با 41/3 در محیط کشت MS حاوی دو میلیگرم در لیتر بنزیل آمینو پورین به دست آمد و همچنین بالاترین طول گیاهچه 5/2، 33/2 و 29/2 سانتیمتر، به ترتیب در سه غلظت یک، دو و سه میلیگرم در لیتر بنزیل آمینو پورین مشاهده شد. بیشترین درصد ریشهزایی (100 درصد) و طول ریشه 12/2 سانتیمتر در محیط DKW به ترتیب در غلظت یک و سه میلیگرم در لیتر NAA ، ثبت شد. سازگاری گیاهچهها با استفاده از سیستم مه افشانی، در گلخانه با موفقیت انجام شد که بیشترین درصد بقای گیاهچه (50 درصد) در محیط DKW با یک میلیگرم در لیتر NAAو در بستر کوکوپیت و پرلایت (50: 50 حجمی) به دست آمد. نتیجهگیری: ترکیب محیط کشت و غلظت تنظیم کننده رشد برروی پرآوری و ازدیاد پایههای هستهدار تاثیر دارد. در این آزمایش غلظت بهینه بنزیل آمینو پورین و نفتالین استیک اسید برای پرآوری و ریشهزایی میروبالانC 29، به ترتیب دو و یک میلیگرم در لیتر بود. لازم به ذکر است غلظت بالاتر از دو میلیگرم در لیتر بنزیل آمینو پورین و نفتالین استیک اسید برای این گیاه توصیه نمی-شود. معمولا تولید ریشه تحت تاثیر سنتز، متابولیسم و حرکت اکسین در گیاهچه است بنابراین سازگاری گیاهچهها به طور مستقیم با کیفیت ریشه و بیشترین ضریب ریشهزایی در ارتباط است.
پرآوری
تنظیم کننده رشد
محیط کشت
ریشه زایی
2019
10
23
167
177
https://jopp.gau.ac.ir/article_4743_19165edc520992415555b2b8e79b4d85.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
افزایش ترکیبات فنلی برگ زیتون (Olea europaea L.) با کاربرد خاکی کودهای شیمایی و آلی
بهلول
عباس زاده
سمانه
اسدی صنم
معصومه
لایق حقیقی
سابقه و هدف: برگهای درخت زیتون حاوی ترکیباتی با کاربرد دارویی قابلتوجه هستند. برگهای زیتون حاوی مقادیر زیادی از ترکیبات فنلی از جمله اسیدهای فنلی، فلاونوئیدها، فنیل پروپانوئیدها و سکوریدویدها میباشند. اولئوروپین (ترکیب سکوریدویدی) به عنوان ترکیب فنلی فعال در برگهای زیتون شناخته میشود. پژوهشهای اندکی به بررسی تأثیر کوددهی بر ترکیبهای بیوشیمیایی برگهای زیتون پرداختهاند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات ویژگیهای مورفولوژیک، عناصر معدنی، محتوی اولئوروپین و کوئرستین در برگهای زیتون تغذیه شده با کودهای شیمیایی و آلی اجرا شد. مواد و روشها: تأثیر تیمارهای مختلف کود شیمیایی (NPK) و آلی (اسید هیومیک و فلوویک) بر ویژگیهای رقم زیتون زرد، به صورت دو آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1392، انجام شد. تیمارهای آزمایش کود شیمیایی شامل پنج سطح کود NPK (صفر، 50، 100، 150و 200 کیلوگرم در هکتار) و تیمارهای آزمایش کود آلی شامل شش سطح ترکیب آلی اسید هیومیک و فلوویک (صفر، 5، 5/7، 10، 5/12 و 15 لیتر در هکتار) بود. یافتهها: نتایج کودهای شیمیایی نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته با 7/117 سانتیمتر و شاخه فرعی با 34 شاخه بهترتیب در تیمار N200P200K200 و N100P100K100 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. بیشترین تعداد برگ از کاربرد 10 لیتر در هکتار کودهای آلی بهدست آمد. تأثیر تیمارهای NPK بر ترکیبات فنلی برگ زیتون، نشان دهنده افزایش 30 و 80 درصدی مقدار اولئوروپین و کوئرستین بهترتیب در سطح N100P100K100 و N200P200K200 کیلوگرم در هکتار نسبت به تیمار شاهد بود. اثر کودهای آلی هم، تنها بر مقدار کوئرستین معنیدار بود و بیشترین مقدار آن (7/397 میکروگرم بر گرم) در تیمار 10 گرم در لیتر اندازهگیری شد. تأثیر سطوح کودهای شیمیایی بر همهی عناصر درشت و ریز مغذی اندازهگیری شده بهجز پتاسیم معنیدار بود و بیشترین مقادیر اندازهگیری شده این عناصر در سطح تیماری N200P200K200 کیلوگرم در هکتار بهدست آمد. اثر سطوح کودهای آلی بر عناصر منیزیم، منگنز، روی و مس معنیدار بود. نتیجهگیری: کاربرد کودهای آلی مانند اسید هیومیک و فلوویک در کنار کودهای شیمیایی میتواند موجب بهبود ویژگیهای ریختشناسی، فراهمی عناصر غذایی مورد نیاز گیاه و افزایش ترکیبات فنلی برگ زیتون شود. برگهای زیتون (Olea europaea L.) حاوی ترکیبات فنلی از جمله اسیدهای فنلی، فلاونوئیدها، فنیل پروپانوئیدها و سکوئیریدوئیدها هستند که به عنوان منبع مهم ترکیبات زیست فعال بدون نیاز به مصرف مقادیر بالایی از روغن زیتون محسوب میشوند (35). تغییرات بیوشیمیایی بافتهای گیاهی به طور معمول تحت تأثیر ژنتیک، تغییرات فیزیولوژیک و محیط قرار دارد. مقدار ترکیبات فنلی برگ زیتون نیز تحت تأثیر عواملی مانند ژنوتیپ (54)، سن برگ (42)، تغذیه (70)، مرحله رشدی (42)، شیوه استخراج (68) و تنشهای زیستی و غیرزیستی (4 و 68) قرار دارد.
اولئوروپین
اسید فلوویک
اسید هیومیک
2019
10
23
179
198
https://jopp.gau.ac.ir/article_4744_90308e96f282dd9da10c0944dd5ff6de.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
برآورد مکانی محصول کلزای پاییزه بر اساس روشهای ناپارامتریک (کاربرد در برنامه ریزی فضایی کشاورزی)
حامد
ادب
آزاده
عتباتی
سید مهدی
پورباقر کردی
محمد
آرمین
حسن
ذبیحی
سابقه و هدف: استان خراسان رضوی به دلیل شرایط ویژه آب و هوایی از توان لازم برای کشت و تولید کلزا برخوردار است به-طوریکه شهرهای شمالی و مرکزی استان خراسان رضوی از قابلیت بالایی بهمنظور کشت کلزا برخوردار است. قبل از توسعه کشتهای جدید کلزا در مناطق مختلف ایران، ابتدا نیاز به بررسی پارامترهای مؤثر طبیعی و اقلیمی در عملکرد کلزا است، تا بهوسیله آن توان اکولوژیکی مناطق بهمنظور کشت کلزا شناخته شود. مدلسازی مکانی در سیستم اطلاعات جغرافیایی از مهمترین راهکارهایی است که میتواند با ترکیب روشهای آماری و دادههای مکانی، زمینه را برای سنجش عوامل محیطی و تناسب اراضی برای کشت یک محصول خاص فراهم آورد. در این پژوهش رابطه مکانی بین عملکرد محصول کلزای پاییزه و عوامل آب، خاک و هواشناسی طی دوره رشد در مزارع نمونه بررسی شد. مواد و روشها: در این پژوهش با بهکارگیری دستگاه موقعیتیاب جهانی از 24 مزرعه کشت کلزای پاییزه نمونهبرداری شد و عملکرد واقعی آن محاسبه گردید. سپس مقادیر ده عامل محیطی شامل ارتفاع، شیب و جهت شیب توپوگرافی، EC و pH آب زیرزمینی، میانگین دما، تابش کل دریافتی مستقیم و پراکنده طی، تبخیر و تعرق پتانسیل، شاخص عرضه باد و بافت خاک به روش نزدیکترین همسایه برای مزارع انتخابی استخراج گردید. سپس بعد از نرمال سازی متغیرها و با در نظر گرفتن دامنه اعداد، نمونه ها به دو قسمت آموزش (60 درصد، 14 مزرعه) و آزمون (40 درصد، 10 مزرعه) بهطور تصادفی تقسیم گردید. سپس از دو روش ناپارامتریک K نزدیکترین همسایه و جنگل تصادفی بهمنظور برآورد توان محیطی عملکرد تولیدات کلزا استفاده شد و در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی نقشه برآورد عملکرد محصول کلزا تهیه گردید. یافتهها: نتایج میانگین درصد خطای مطلق در روشهای مورداستفاده نشان داد که روش K نزدیکترین همسایه با 26 درصد خطا و جنگل تصادفی با 11 درصد خطا است. نتایج شاخص کارایی نش ساتکلیف برای دادههای آزمون نشاندهنده مقدار 65/0 برای روش K نزدیکترین همسایه و 82/0 برای روش جنگل تصادفی هست. بهطورکلی نتایج نشاندهنده آن است که روش جنگل تصادفی خطای کمتری نسبت به روش K نزدیکترین همسایه در برآورد تولیدات کلزا در منطقه مورد مطالعه دارد. یافته های این تحقیق بر اساس مدل جنگل تصادفی نشان داد که شاخص عرضه باد و میانگین دما بیشترین تأثیر و عوامل توپوگرافی جهت شیب جغرافیایی و ارتفاع از کمترین تأثیر برخوردار هستند. همچنین pH و EC آب زیرزمینی یکی دیگر از عوامل مهم در عملکرد مدل شده دانه کلزا در این مطالعه است. نتیجهگیری: نخستین گام در رسیدن به موفقیت در طرح جامع تولید دانههای روغنی کشور، شناسایی توان زراعی- بوم شناختی کشور به منظور تعیین مناطق مستعد کشت است. نتایج نشان داد که نواحی مناسب کشت گیاه کلزای پاییزه در مناطق شمالی و شمال غربی منطقه سبزوار واقعشده است. مناطق مرکزی با عملکرد پایین مشخص هستند که عمدتاً به دلیل و وجود سازندهای گچی، نمکی در این مناطق و همچنین وجود زهکش کال شور و وجود نمکزارها است. ازاینرو توصیه میشود که برای توسعه کشت این گیاه مناطق شمالی و شمال غربی منطقه سبزوار در اولویت کشت قرار گیرد. عملکرد محصولات زراعی در نتیجه تأثیر مجموعهای از عوامل ساختار ژنتیکی گیاه و همچنین شرایط محیطی کشت است که در این مطالعه بر عوامل محیطی آن تأکید شد.
محصول کلزای پاییزه
روش -Kنزدیکترین همسایه
روش جنگل تصادفی
آمایش کشاورزی منطقهای
منطقه سبزوار
2019
10
23
199
217
https://jopp.gau.ac.ir/article_4745_bb85dfad5b5da843561a18a7db1453ce.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
بررسی کارآیی پایه های بذری اصلاح شده بر کنترل رشد برخی ارقام پیوندی سیب
حمیدرضا
بهرامی
حسن
حاج نجاری
سوابق و اهداف: طی یک آزمایش پنج ساله در باغ آزمایشی در ایستگاه سمیرم اصفهان، به منظور اصلاح پایه های بذری سیب با هدف تولید نهال یکنواخت اقدام به پیوند هفت رقم بر چهار توده بذری ناتنی انتخابی از والدهای پاکوتاه به اضافه دو جمعیت ناخالص شاهد رایج در نهالستانهای کشور شد. تاثیر تودههای بذری اصلاح شده بر روند رشد رویشی گروهی ازصفات مولفه کنترل قدرت رشد ارقام پیوندی، در مقایسه با شاهدها مورد مطالعه قرار گرفت. با گزینش توده بذری بهینه حاوی خلوص ژنتیک بالا امکان کنترل و کاهش رشد رویشی درخت باشد و تولید نهال پایه بذری با شکل و اندازه یکنواخت فراهم می شود. مواد و روش ها: . طی دو سال اول، 1389-1387، اثرات القایی تودههای بذری انتخابی بر رشد طولی پیوندک گیاهان دو ساله هفت رقم در مقایسه با ارقام پیوندی بر دو جمعیت شاهد بذری با تنوع ژنتیک بالا در ایستگاه تحقیقات باغبانی دستگرد اصفهان بررسی شد. صفت طول ریشه نیز قبل از انتقال نهال ها به ایستگاه سمیرم ثبت شد. در مرحله دوم، 1394-1391، پس از استقرار نهال ها، صفات ارتفاع درخت، تعداد شاخه جانبی، سطح گسترش تاج، رشد رویشی شاخه یکساله، قطر پایه و پیوندک و طول پایه (42 :2+4×7) ترکیب پیوندی در گیاهان پنج ساله رکوردگیری شد. آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی، فاکتور اول بذور F1 اصلاح شده حاصل از والدهای مادری انتخابی گمی الماسی، زینتی، مربایی، آزایش در 4 سطح و دو سطح جمعیت بذری شاهد رایج و فاکتور دوم 7 سطح در برگیرنده ارقام رد دلیشز، گلدن دلیشز، گلاب کهنز، برابرن، گرانی اسمیت، فوجی و گالا بود. یافته ها: بین طول ریشه نتاج پایه بذری و شاهد تفاوت معنی داری وجود نداشت ولی شاهد بذری کمترین طول ریشه را نشان داد. طول ارقام پیوندی در ترکیب با نتاج پایه بذری آزایش، زینتی و پایه بذری شاهد تفاوت معنی داری نداشت و این سه پایه حد متوسطی از طول پیوندک را ایجاد کردند. ترکیب نتاج بذری مربایی-"رد دلیشز" با 2/116 سانتیمتر و سپس نتاج مربایی-"گلدن دلیشز" بیشترین طول پیوندک را نسبت به سایر ترکیبها نشان دادند. کمترین طول پیوندک نتاج بذری گمیالماسی در ترکیب با "فوجی" و "گالا" به ترتیب 2/70 و 5/68 سانتیمتر ثبت گردید. قطر پایه و پیوندک و رشد شاخههای یکساله بر پایه های اصلاح شده در نتاج بذری انتخابی بیشتر از شاهد بود. "فوجی" بر نتاج پایه بذری زینتی بیشترین قطر پایه (1/6 سانتی متر) را داشت. بیشترین رشد رویشی شاخه یکساله (66/74) در ترکیب نتاج بذری زینتی –"رد دلیشز" بود. پایه بذری مربایی نیز موجب القای بیشترین گسترش تاج در "فوجی" ( 165 سانتی متر) گردید و "گرانی اسمیت" بر پایه بذری گمی الماسی بیشترین ارتفاع (350 سانتی متر) را داشت. ترکیب پایه بذری شاهد- "رد دلیشز"، بیشترین طول پایه ( 18 سانتی متر) را داشت. بیشترین تعداد شاخه جانبی در رقم برابرن در ترکیب با پایههای بذری شاهد 1 و شاهد 2 به ترتیب معادل 33/8 و 33/9 سانتی متر بود. نتیجه گیری: استفاده از نتاج پایهبذری اصلاح شده با کاهش رشد طولی درخت، کاهش طول پایه و افزایش قطر پایه منجر به کنترل قدرت رشد ارقام پیوندی شدند ولی بذور شاهد موجب افزایش رشد رویشی درختان و نیز تولید تعداد شاخه های جانبی ارقام پیوندی شدند. نتاج بذری گمی الماسی در مقایسه با دیگر توده های بذری موجب القای پاکوتاهی بیشتر، اندازه تاج کوچکتر و قطر پایه بیشتری بویژه در رقم رد دلیشز شدند. بیشترین پاکوتاه کنندگی توسط سه توده بذری زینتی، آزایش ومربایی با والدهای بسیار پاکوتاه کرب ثبت شد. ارقام کم رشد در ترکیب با پایه های بذری اصلاح شده برای اخداث باغ های متراکم کاربرد می یابند.
"به نژادی پایه بذری"
"کنترل رشد درخت"
"نهال یکنواخت"
2019
10
23
219
234
https://jopp.gau.ac.ir/article_4746_5b71251c0004ba7bd9c035b09438e5a3.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
مقایسه پتانسیل ترسیب کربن اندامهای گیاهی سویا (Glycine max (L.) Merill) در دو کشتبوم مرسوم و حفاظتی (مطالعه موردی: شهرستان گرگان)
سعید
موشانی
حسین
کاظمی
افشین
سلطانی
محمد اسماعیل
اسدی
سابقه و هدف:افزایش گازهای گلخانهای به بخصوص کربن مشکلات زیادی را در سطح جهانی ایجاد نموده که تغییرات آب و هوایی یکی از معلولهای این پدیده می باشد کشاورزی به عنوان یک نظام مهم و اساسی در زندگی بشر دارای اثر دوگانه روی این موضوع میباشد یعنی هم میتواند این پدیده را تشدید کند و هم می تواند نقش کاهندگی و کنترل کنندگی داشته باشد . ترسیب کربن در اندامهای گیاهی از مهمترین راههای کاهش دی اکسید کربن اتمسفر در راستای کاهش اثرات گلخانهای و تغییرات اقلیمی میباشد. بیشتر مطالعات مربوط به پتانسیل ترسیب کربن در عرصه های طبیعی و خاک معطوف شده و در بومسازگانهای کشاورزی توجه کمتری شده است. به منظور بررسی تاثیر نظامهای کشت مرسوم و حفاظتی بر پتانسیل ترسیب کربن در اندامهای گیاهی سویا به عنوان یک خدمت بومسازگانی، مطالعه ی در سال زراعی 96-1395 در اراضی کشاورزی شهرستان گرگان انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه 48 مزرعه در جهات اصلی شهرستان گرگان انتخاب و نمونه گیری به روش W در زمان رسیدگی فیزیولوژیک (اواخر آبان) انجام شد. برای تعیین میزان کربن ذخیره شده از روش کوره احتراق الکتریکی استفاده شد. درصد کربن ذخیره شده به صورت جداگانه در اندامهای سویا شامل ریشه، ساقه، برگ، غلاف و بذر تعیین شد. وزن هریک از اندام ها در واحد سطح برآورد شد و با استفاده ضرایب ترسیب کربن هر اندام گیاهی، میزان کل کربن ترسیب شده در واحد سطح بدست آمد. یافتهها: میانگین کربن ترسیب شده در کل اندامهای گیاهی سویا در اراضی تحت نظام مرسوم 4/3281 کیلوگرم در هکتار و در اراضی تحت نظام حفاظتی 1/3176 کیلوگرم در هکتار برآورد شد. دلیل این اختلاف، عملکرد بالاتر زیستتوده گیاهی در اراضی تحت نظام مرسوم بود. در مقایسه اندامهای گیاهی هم نتایج مشابهی بدست آمد به طوریکه میانگین میزان ترسیب کربن در بذر در نظامهای کشت مرسوم و حفاظتی به ترتیب 6/1181 و 3/1249، در برگ 19/792 و 27/710، در ساقه 61/968 و 85/888، در غلاف 20/69 و 12/87 و در ریشه 81/269 و 57/249 کیلوگرم در هکتار محاسبه شد. همچنین در بررسی میزان ترسیب کربن در اندامهای هوایی و زمینی مزارع سویا شهرستان گرگان مشخص شد که در اندامهای هوایی با میانگین 8/2993 کیلوگرم در هکتار و اندامهای زیرزمینی (ریشه) با میانگین 59/265 کیلوگرم در هکتار اختلاف معنیداری در سطح 99 درصد وجود دارد. نتیجهگیری: در بررسی اثر دو نظام کشت حفاظتی و کشت مرسوم مشخص شد در نظام کشاورزی حفاظتی و نظام کشاورزی مرسوم پتانسیل ترسیب کربن در اندامهای گیاهی تقریبا مشابه است. واژههای کلیدی: سویا، نظام کشاورزی حفاظتی، ترسیب کربن، اندامهای گیاهی
سویا
نظام کشاورزی حفاظتی
ترسیب کربن
اندامهای گیاهی
2019
10
23
235
253
https://jopp.gau.ac.ir/article_4747_509ffc3c0f641bdb4a91f4bc8e2e3c44.pdf
پژوهشهای تولید گیاهی
2322-2050
2322-2050
1398
26
3
چکیده لاتین
2019
10
23
1
18
https://jopp.gau.ac.ir/article_5695_c6323d6b64b09ae7de3719b9b47ca473.pdf