بررسی روش‌های مختلف مدیریت علف‌هرز انگل سس درختی (Cuscuta monogyna) در پرچین‌های برگ نو (Ligustrum vulgar)

نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

1 -

2 عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد

3 سازمان پارکها و فضای سبز شهد

چکیده

سابقه و هدف: گیاه برگ نو (Ligustrum vulgare) یکی از مهم‌ترین گیاهان در طراحی فضای سبز ایران است. این گیاه به‌دلیل سازگاری به شرایط نامساعد محیطی، کشت گسترده‌ای در فضاهای سبز شهری دارد. در سال‌های اخیر، حمله انگل سس درختی (Cuscuta monogyna) به پرچین‌های برگ ‌نو، مشکلاتی را برای مدیریت فضای سبز در مشهد ایجاد کرده است. علف‌هرز سس (Cuscuta spp.)، انگل اجباری بسیاری از خانواده‌های گیاهی است و به‌دلیل پراکنش جغرافیایی وسیع همراه با دامنه میزبانی بالا و روش‌های ناکارآمد مدیریتی به یکی از خسارت‌زاترین گونه‌های انگل تبدیل شده است. از آنجا که این انگل از نظر جنبه‌های بیولوژیکی و اکولوژیکی بسیار موفق است، یک استراتژی کنترلی نمی‌تواند کنترل مناسب اقتصادی فراهم ‌کند. از این رو، باید مدیریت تلفیقی برای کنترل آن مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، این تحقیق به‌منظور بررسی روش‌های مختلف مدیریتی علف‌های‌هرز شامل کنترل مکانیکی (سرزنی و شعله افکن)، شیمیایی و بیولوژیک برای کنترل سس بر روی برگ نو طی دو سال در فضای سبز مشهد انجام گردید.
مواد و روش‌ها: آزمایشی در فضای سبز مشهد در سال‌های 1389-1388 و 90-1389 انجام شد. دو منطقه‌ای که آلودگی تقریباً یکنواختی به سس داشتند، برای اجرای طرح در دو سال انتخاب شد. در سال اول، آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. تیمارها شامل کنترل شیمیایی ]علف‌کش‌های تریفلورالین (ترفلان 48 درصد)، کلرتال دی‌متیل (داکتال 75 درصد) و گلایفوسیت (رانداپ 41 درصد)[ و مکانیکی (سرزنی و شعله افکن) بودند. تیمار سرزنی دارای دو سطح یک‌بار سرزنی و دوبار سرزنی بود. در سال دوم، آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل دو جدایه قارچ بیماری‌زا، علف‌کش رانداپ و تلفیق کاربرد علف‌کش با هر یک از جدایه‌های قارچ بودند.
یافته‌ها: نتایج سال اول نشان داد که هر سه علف‌کش، سس درختی را به‌طور معنی‌داری بر روی پرچین برگ نو کنترل کردند، به‌طوری‌که 84 تا 98 درصد کاهش رشد سس درختی نسبت به شاهد مشاهده شد و داکتال بهترین اثر را داشت. تیمار دوبار سرزنی به طور معنی‌داری باعث کاهش آلودگی سس بر روی پرچین برگ نو شد (شکل 1). وزن خشک سس در تیمار دوبا سرزنی، 8/16 گرم بر مترمربع بود که توسعه سس بر روی میزبان را درمقایسه با شاهد 71 درصد کاهش داشت. یک‌بار سرزنی با تحریک رشد شاخ و برگ جدید برگ نو، محیط مناسبی را برای رشد سس‌های باقیمانده روی میزبان ایجاد کرد، البته تفاوت معنی‌داری با شاهد نداشت. کاربرد شعله افکن نیز در کاهش وزن سس مؤثر بود، به‌طوری‌که وزن خشک سس را در مقایسه با شاهد به یک سوم کاهش داد. نتایج سال دوم نشان داد که کاربرد دو جدایه قارچ به‌تنهایی تفاوت معنی‌داری با شاهد نداشتند. با این‌حال، تلفیق هر دو جدایه با علف‌کش تأثیر معنی‌داری بر کاهش رشد سس درختی داشتند، به‌طوری‌که تلفیق جدایه قارچsp. Fusarium و sp. Alternaria با رانداپ، رشد سس درختی را به‌ترتیب 60/83 و 19/81 درصد نسبت به شاهد کاهش دادند.
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که با کاربرد مدیریت تلفیقی می‌توان سس را کنترل کرد و با استفاده از روش‌های غیر شیمیایی، مصرف علف‌کش را کاهش داد. تیمارهای دوبار سرزنی، شعله‌افکن و تلفیق رانداپ با عوامل بیولوژیک در کنترل علف‌هرز سس موفق بودند. با کاربرد روش‌هایی که مانع تولید بذر سس شده یا بنیه بذور آن را کاهش دهد، می‌توان آلودگی را در سال‌های بعد کاهش داد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Evaluation of different management methods for dodder control (Cuscuta monogyna) on common privet (Ligustrum vulgar) in Mashhad landscape

نویسنده [English]

  • Rayhaneh Asgarpour 1
1
2
3
چکیده [English]

Background and objectives
Common privet (Ligustrum vulgare) is one of the most important plants in landscapes of Iran. This plant is adaptable to unfavorable environmental conditions, so that is cultivated widespread in urban landscape. Invasion of dodder to Common privet caused problems for landscape management in Mashhad city in recent years. Dodder is an obligate parasite of many plant families and because of the wide geographical distribution, wide range of hosts and inefficient management methods has become the one of the most damaging species of parasite. Because this parasite is very adept and successful from biological and ecological perspectives, a single control strategy is unlikely to provide sufficient economic control. Therefore, various methods of weed management including mechanical, chemical and biological control of dodder on Common privet were evaluated during two years in Mashhad landscape.
Materials and methods
Experiments were conducted in Mashhad landscape in 2010 and 2011. Two sites almost uniformly infested with dodder were selected for implementation of examination during two years. In the first year, experiment was performed in a randomized complete block design with four replications. Treatments included chemical [trifluralin (Treflan 41%), chlorthal-dimethyl (Dachtal 75%) and glyphosate (Roundup 41%)] and mechanical control (mowing and flaming). Mowing treatment had two levels of once and twice mowing. Second year treatments were carried out in a randomized complete block design with three replications that consisted of two isolates of fungi as biological control agents, Roundup and integration each isolate of fungus with herbicide.
Results
The results of first year indicated that application of herbicides significantly controlled dodder, as dodder growth reduced 84-98% than control plots and Dachtal had the most efficient effect. Dry weight of dodder at twice mowing treatment was 16.8 gm-2 that declined 71% dodder development on host vs. control. Once mowing simulated new foliar growth of Common privet that created suitable conditions for growth of remaining dodder on host. However, there was no significant difference with control. Flaming application was also affected in reduction of dodder weight, as the dry weight of dodder in flaming plots was one third of control plots. The results of second year showed that application of fungi isolates individually revealed no significant differences compare to control plots. However, dodder growth showed a significant reduction with using fungi in integrated with herbicide, so that integration of Fusarium sp. and Alternaria sp. with Roundup caused reduction of 83.60 and 81.19% of dodder growth compared to control plants, respectively.
Conclusion
The results of our study suggested that dodder can be controlled with application of integrated management and using non-chemical methods can reduce herbicides use. Treatments of twice mowing, flaming, and integration of Roundup with biological agents were successful in controlling dodder. Using methods that prevent seed production of dodder or reduce seed vigor can reduce weed infestation in subsequent years.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Biological control
  • flaming
  • herbicide
  • mowing